سلام ضمن تشكر از شما بابت بازديد از وب بنده، آرزو ميكنم  دختر  یا پسر زيبا و خوبي داشته باشي و پيشاپيش قدم نو رسيده مبارك     ئارارات/ آرارات/  نام کوهی در کردستان ترکيه/ پسر ئاران/ آران/  قشلاق/ پسر ئاراس/ آراس/  رود ارس/ پسر ئارمين/ آرمين/  نام پسر کيقباد منسوب به آرام/ پسر ئاريان/ آريان/  آريايی/ پسر ئارينا/ آرينا/  آريايی نژاد/ دختر ئاساره/ آساره/  ستاره/ تنها درکردی ايلامی رواج دارد./ دختر ئاسکول/ آسکل/  بچه آهو. در کردی ايلامی بدان آسک می گويند./ دختر ئاسمين/ آسمين/  ياسمن/ دختر ئاسو/ آس/ افق. در کردی ايلامی به صورت ئاسوو( آسو) کاربرد دارد./ عمومی( پسر و دختر) ئاکام/ آکام/ انجام/ پسر ئاکوو/ آکو/ کوه بزرگ. قله ی کوه/ پسر ئاگرين/ آگرين/ آتشين. کنايه از آدم شجاع/ پسر ئالان/ آلان/ منطقه ای در کردستان/ دختر ئاميار/ آميار/ يار و ياور. در کردی ايلامی هاويار گفته می شود./ پسر ئاوات/ آوات/ آرزو/ عمومی ئايرين/ آيرين/ آتشين/ دختر ئه ر ده لان/ اردلان/ نام قديمی کردستان/ پسر ئه سرين/ منسوب به اشک/ دختر ئه وين/ اوين/ عشق/ دختر باشوان/ باشوان/ نام کوهی در بانه/ پسر باوان/ باوان/ خانه ی پدری/ دختر بريا/ بريا / کاشکی / پسر بوران/ بوران / توفان / عمومی بووژان/ بوژان / باليدن و نمو کردن. نام روستايی در ايلام/ دختر بيخه وش/ بيخوش / ناب و خالص . کردی باشووری/ دختر بيری / بيری/ شيردوش / دختر بيگه رد/ بگرد / بی عيب / عمومی به رزان / برزان / بلندی / پسر به رکاو/ برکاو / دامنه ی کوه / پسر به فراو/ بفراو / آب برف ذوب شده . کنايه از زلالی و پاکی/ دختر به فرين/ بفرين / برفی. کنايه از سفيدی و پاکی/ دختر به ناز / بناز / نازنين / دختر به يان / بيان / سپيده دم. بامداد / پسر به يانه / بيانه / ميوه ی به / دختر پاکو / پاک / دسته گياه بسته نشده / پسر پشکو / پشک / اخگر/ پسر پيشه وا / پيشوا / رهبر/ پسر په پرووک / پپروک / شکوفه. تنها در کردی ايلامی رواج دارد./ دختر په رژان/ پرژان / کار / دختر په ره نگ / پرنگ / گوشواره / دختر په ژاره / پژاره / نگرانی / عمومی په ژماره / پژماره / فکر و خيال . تنها در کردی ايلامی کاربرد دارد. / عمومی په شيو / پشيو / افسرده / عمومی ماران:ییلاقی در اورامان مارتیا:نام سردار ایلامی طبق نبشته سنگ بیستون ماردین:نام منطقه وشهری در ترکیه ماریا:پهلوانان و جنگاوران قوم میتانی کرد را ماریا می گفتند مارین:نام گیاهی که فقط در کوهستان ها می روید ما رینه:یکی از  اثار باسنانی در ترکیه ما زیار:سردار ماد در لشکر کورش ما ژ ده ک:نام پیامبر ایرانی در دوره ساسانی ماسا:ماه اسا مامز:اهو مانا:نام دولتی در ماد/ نام خداوند بزرگ ما نو شا:اب خوردن/ما نوش ماندانا:دختر اژ دید هاک که مادرش کورش بود ما نوش:ماه نوش ماهر و:رخ همچون ماه ماه شه ره ف:ماهشرف/ نام همسر خسرو خان والی اردلان که شاعر بر جسته ای نیز بود ما هور:تابناک مر وا ری:مروارید/سنگی است قیمتی مروف:انسان مزدا:بزرگ مو ژده:نوید/مژده مه ترا:باران مه ر جان:سنگی قیمتی سرخ رنگ مه ر دو خ:خدای باستانی بابل مه رینا:نام روستایی منیژه:محراب منو چهر:پیشداوری مژ گان:مژگان خبر مه رام:هدف / مقصود مه ستانه:سر خو ش مه ژیر:مهاجر مه ستور:مست دارای شرم و حیا مه کین:محبوب/با نمک مه لان:پر نده مه نو شان:نام حاکمی که از طرف کیخسرو منصوب شده مه ها:بزرگ/ عظیم مه هتاب:مهتاب مه هشید:مهتاب مه  هناز:مهناز مه هین:بزرگ مه یلان:ارزو میترا:الهه عهد و پیمان /نور در دادگستری میخه ک:میخک مید یا:سر زمین ماد و نام سلسله ماد میلاد: دانش اموز /شاگرد/تولد میهران:صاحب فضل و کمالات ناری:نام تر ا نه ای نا ریا:قاصد/ پیک نازار:پر ناز نا زاف:شاداب ناز په ری:نام بهرام گور نازدار:کسی که نازش خریدار دارد نا ز نین:دلربا نازی:نازنین نا زیلا:ناز یلی نا سکی:نازک نا سیار:اشنا نانا:خدای جنگ در میان اقوام باستانی نا هید:گیاهی مانند ستاره  /ستاره نشتمان:وطن نو شان:نو شیدن نوش ئا فه رین:نوشافرین نگین:شانس /بخت/نگین نگار:بت/معشوق نو شیار:نو شاننده نو شین:گوارا/نو شیدن نو شینه:گوارا نو و سه ر:نو یسنده نه به ز:خستگی ناپذیر نه چیره وان:شکارچی نه خشین:پر نقش و نگار نه رمین:رعنا قامت نه ر گس:گل نر گس نه سا:زمین و محل افتاب نگیر نه سته ره ن:نام گلی نه سرین:گل نسرین نه شمیل:دلربا/خوش اندام نه کیسا:چنگ زن و موسیقی دان خسرو پرویز نه مام:نهال نه به ر:تازه رسیده نه و رو ز:نخستین روز بهاری/عید باستانی نیار:هنر پیشه نیاز:هدف نیان:غرس کردن/نهادن نیر گس:نام گلی نیلی رنگ نیشا:نشانه نیکسار:نام منطقه ای در نزدیکی سیواس ترکیه نیگار:بت/ دوست داشتن نیلو فه ر:نام گلی است نیلی رنگ نیلو: همان نیلو فر است از روی دوست داشتن می گو یند نسیم:باد/ نام بادی است بهاری نوید:مژده ورشه:درخشش /براق و نه و شه:بنفشه وه ر زیا:بزرگ و نار:اماده /مهیا ویان:دلربا ویدا:اشکار/هویدا ها فال:رفیق هانه:چشمه هاوار:نام کوه دماوند در اویستا ها و ری:همراه / دوست ها وتا:هما نند/مانند ها وژین:همدم /همزیست ها و یار:حامی یکدیگر ها یا:اگاه همایون:مبارک/ معشوقه همای هو ریان:قبیله ای از قبایل کرد هو زان:دانشمند هو شه نگ:هو شنگ هو گر:ساعی/امید وار هو مان:صاحب /خداوند هو نیا:شعر هورام : هوراز : هه ر زا:نام قبیله ای در کردستان ق م هه ر سین:نام شهری در در کردستان ایران هه ژار:فقیر/تهیدست هه ژیر:زیبا /  باهوش هه ستا:قبیله ای از کردها ق م هه لا له:گل لاله هه لبه ست:شعر منظم دارای وزن هه لکه وت:رویداد هه لگورد:کوهی در کردستان هه لمه ت:حمله / یورش/نام فرمانده ای کرد هه لو:عقاب/ پرنده شکاری هه نار:انار هه نگا مه:از اسامی کردی که در کرمانشان و اورامانات رایج است هیدی:صبور هیرا:وسیع/بزرگ هیمن:هیمن هینا:ماهر/امو زش دیده هیژان:لایق/ارجمند هیوا:امید یادگار:یادگار یاران:دوستان/ رفقا یاسا:قانون/روش یا سه مه ن:یا سمن یا وه ر:دوست /حامی یه کد ل:دوست/راستین یه گا نه:یگانه یه لدا:دراز/ شب یلدا یه مان:نترس فردین:دارنده ایین زرتشت فرشاد:فرشاد فرمسک:اشک فروهر:روح /جاویدان فریا:به کمک رسیدن فریدون:قهرمان با ستانی اقوام ایرانی فر مسک:اشک فریشته:پری فریناز:پر یناز فه رامرز:نام پسر رستم فه را نه ک:نام مادر فریدون فه ر زاد:فرزاد فه ر زا نه:فه رزان فه ر زین:وزیر درباری شطرنج فه ر شید:فرشید فه رهاد:فر هاد قهرمان شیرین و فر هاد فه ریبا:فریبنده فه ریبو ر ز:نامی برای پسران فه ریکه:سبزه نرسیده فیان:شرم اور فه هیمه:عاقل فریبو ر ز:نام سرداری قا ره مان:قهرمان قاسپه:اواز کبک قومری:نام پرنده ای است قه ند یل:نام کوهی/لوستر کا بان:کد بانو کا را کو:نام ایالتی ار قوم ماد کار دوخ:نامی برای قوم کرد کا رزان:دانا/عاقل کاروان:کا ر وان کا ر و س:گیاهی خو شبو کاله:نو ر س کا مران:خو شبخت کا مره وا:کا میاب کا میاب:کا مروا کا میار:ارزو مند کانی:چشمه کاوه:کاوه منسوب به کاوه اهنگر کا وان:انقلاب بزرگ /سخره سنگی کا ویار:کو هنورد/نگهبان کوه کریشه:نوعی پارچه کلارا:نام کوهی در اطراف پنجوین عراق کو چه ر:مهاجر کوردستان:نام سرزمینی رویایی که مهد تمدن است کوردو:نام باستانی در باره کردها کورده:خطاب به یک کرد کوسار:کوهستان کو یار:همراه سفر در کوه که ژال:زیبا/زیبا روی که ژان:کوهها که ژو:سفید پوست که ژین:ابریشم که وی:کوه برفی که و یار:حامی و نگهبان که هیا:کد خدا که یا نوش:کیانوش کیا:پادشاه با قدرت کی وار:گیاه خاردار که یوان:ستاره زحل کیو سان:کو هستان کیو مه رز:لقب ارش پهلوان نامدار کیو مه رس:نام نخستین پادشاه پیشدادی کرد گزینگ:اخرین و اولین زرده افتاب/نام اتشکده بزرگ کردها گزیزه:نوعی گل گلاله:طرح /نقشه گلیار:گل انار گو وه ند:شادی /عروسی گو ده رز:نام یکی از فرزندان کاوه اهنگر گوران:نام یکی از طوایف کرد گولاله:نام گلی گولارا:گل ارا گو لان:گلها/نخستین ماه بهاری در کردی گو لباخ:گل باغچه گو لبه هار:گل بهار گو لچه ن:گل انار گو لپه ر:گل پر لاوین:قبیله ای از کردها/نوازش دهنده لیلا:دختر کیقباد که در ۳ سالگی مرد لیو ال:لب لعل سابان:نشانه/شناخت راه ساتا:نام یکی از سرداران ماد ساران:سران/امرا سارم:نامی برای مردان سارمه:گل زرد در پاییز و بهار سارو:سردار کرد در دوران شاه اسماعیلنام پرنده ای است ساریسا:نام شهری باستانی ساسان:بنیانگذار سلسله ساسانیان ساسون:نام امارتی کردنشین در بتلیس/اسم کوهی در ترکیه ساکو:ساده/یکسان ساکار:ساده /بی ریا ساکا:یکی از قباد سه فین:کشتی ساگار:یکی از طوایف کرد سوبار سالار:سالار بن ماملان از امرای کرد/پیشرو سامان:دارایی/پاک و صاف سا مره ند:نام کوهی در مهاباد سامه:پیمان سا مینه:اسم قبیله ای از اکراد بود سانا:اسان/ سهل سا نیار:نام قبیله ای از اکراد ساوا:نوزاد /بچه کوچک سپیده:سفید/سپیده ستیره:ستاره سه ردار:فرمانده سرمه:گردنبند طلا وجواهر سروش:نوا/اهنگ سرود سروه:نسیم/زمزمه سره وان:ارامش سریوه:سرود/نسیم سکالا:شکایت سمکو:رییس ایل شکاک/اسماعیل اقای سمکو سنور:مرز/سرحد سه نو بر:درخت سنوبر سوسه ن:سوسن سودابه:همسر کیکاووس سوران:لهجه ای از زبان کردی سورمه:سورمه چشم/نامی دخترانه سوزه:باد خنک سوسه ن:نام گلی است سو شیا ن:موعد  دین زرتشت سو لاف:ابشار سولان:نام گلی سوما:روشنایی سو هه یل:نام ستاره ای سو یند:قسم/سو گند سه ر به رز:سر بلند سه تیا:دنیا/ روزگار سه ر به رز:محترم/با افتخار سه ر به ست:ازاد /وارسته سه ر په ل:فرمانده سه ر چل:شاخه نازک سه ردار:بزرگ سه ر ده م:هنگام/لحظه سه ر سه و ز:خوش ا ب و هوا سه ر کاو:فرمانده /قله کوه سه ر که وت:پیر و ز/ مو فق سه ر گول:بهترین از هر چیزی/ سر سبد سه ر مه ست:شاد/سرخوش سه رو:سرو نو عی درخت سه روک:رهبر سه روناز:سرو ناز سه روه ش:شاد مان سه روین:رو سری/سر پوش زنانه سه مه ن:گل یاس/بت سه مه ند:اسب زرد رنگ سه ناز:بندر خوش اب و. هوا سه وین:روسری سه هند:نام کوهی در اذر بایجان سه یران:سیران/ پیکنیک سه یفان:شکارچی سی وان:نام کوهی سیا مه ک:نام یکی از بزرگان سیا  مه ند:سیا مند سیبار:نام قلعه ای سیروان:نام دهی در کردستان سیمین:زرین سینا:نامی برای مردان سیما:رخسار سعادت:خوشبختی سعید:خوشبخت سمیرا:ساه رخسار شاباز:باز شکاری شا په ر:پر بزرگ پرندگان شا خه وان:کو هنورد شادی:خوشی شا د مان:خوشحال/برادر شیرویه شارو:بکر/دست نخورده شاکو:شاهو/کوه بزرگ شا مار:قهر مان شانا:باد ملایم شا ناز:ناز دار/ اهنگی در مو سیقی دوران ساسانیان شانی :با ناز راه رفتن شاهروخ:نام یکی از شاهزادگان کرد شاهوار:نیرومند شاهین:عقاب شایان:لایق /شایسته شایسته:نیکو شکو فه:شکوفه شلیر:لاله سرنگون/ دره ای در کردستان سردشت شنو:نام شهری شوان:رم یار/ چوپان شورش:انقلابی/قیام شوران:تنو مند شوره بی:بید مجنون شه پو ل:موج دریا شه راره:گرمای سوزان شه رمین:با شرم و حیا شه ر وین:نام کوهی در کردستان شه کره:نوعی گیاه شه مال:بادی است که از شمال می وزد شه مامه:دستنبو شه نگه:زیبا شه و با:نسیم شب شه وین:پریشان/اشفته شه و بو:گل شب بو شه و که ت:بزرگوار شه و مه:مهتاب شه و نه م:شبنم شه هرام:مرد متین شه هریار:شهریار شه هریبان:شهر یار شه هلا:افسونگر شه یدا:عاشق شیاکو:نام کوهی اغست در اطراف گیلان غرب شیر دل:نام یکی از سرداران کرد ایوبی شیر کو:نام کوهی شیبا:باد خنک شیر زاد:از خا ندان کرد شیرین:معشوقه لیلی/مطبوع شیلان:نسترن کوهی شیما:اسم زیبا برای دختران شینا:توانا /قدرتمند شیوا:ابی رنگ//سبزه زار/رسا شیواو:گرفته/نگران شهین:نام پرنده ای شه سوار:نام سرداری رابین:مشاور/معتمد رازیار:راز دار رازان:گفته ها/اسرار رازاو:اراسته رازاوه:اراسته رازیان:نام دهی در کردستان ایران وعراق رازین:رازان راژانه:رازیانه راسپر:سفارش کننده راشین:تو شه راگر:راه گیر رامان:متفکر راماو:متفکر رامتین:نام سازنده راویار:شکارچی رامیار:سیاس/سیاست مدار رامین:معشوقه  ویس راهی:نجات ازاد راهین:اموزنده اموزگار روبار:رودبار رزگار:رهایی/نجات رزمان:جنگجو روبه خال:رویه خال روپاک:رو پاک روخسار:سیما/رو روزان:ایام/دوران روزگار:زمانه روژ بهار:روز بهاری روژان:روزها روژین:روزان/زیبارو مانند روز روسا:روسا از اسامی باستانی که در کتیبه بیستون امده است روسته م:قهرمان و پهلوان نامدار رو شنه نگ:زیبا رو روکسانا:زیبا رو رو گه ش:خندان/بسیم رو مه ت:رخ گو نه رو ناک:در خشان رو نیاس:نام گیاهی روومه ت:صورت روژ ینه:روژین روژینا:مانند روز روزیتا: نام گلی سرخ رنگ مشهور در فرانسه روژیار:خور شید /افتاب رهبه ر:فر مانروا ره زین:نمکین/دهی در کردستان ایران ره گه ز:نژاد ریباز:رهگذر ریبان:ره بان ریبوار:رهگدز ریبه ر:باخچه ریبین:راهنما/راه شناس ریتا:شبروی ریحانه:نوهی سبزی خوش بو/ریحون ریزان:راه دان/دانشمند ریز ین:ریزان ریژان:باریدن تند باران ریژاو:ابشار/نام ییلاقی در قصر شیرین ریژه ن:برکت رینما:راهنما ریسا:عرف / عادت ریده ر:رخصت/مفت رحیم:رحم گننده رهءف:مهربان رحمان:بخشنده زارین:نام کوهی در غرب ایران زاموا:منطقه ای کشف شده و باستانی در سردشت۰  ربط  . زانا:دانا زانیار:عالم زونا:گیاهی با گل سیاه رنگ زردشت:پیامبر اقوام ایرانی که در سواحل دریای ارومیه ساکن بودند زرو:گیاه برگ زبر زریا:دریا زریان:باد جنوب زریبار:نام دریاچه ای در مریوان زریوان:دریا بان زمناکو: کوهی در اطراف حلبچه زورار:جریان تند اب/پر اب زوران:نوعی کشتی باستانی کردی زه به ر:بهره زه واره:نام برادر رستم دستان زیبا:قشنگ زیره ک:دانا/هوشیار/ نام خواننده بزرگ کرد زین:معشوقه مه م ژیوار:کنار /حاشیه ژاله:نام گلی ژالان:گل ژاله ژوان:میعاد گاه ژاوه رو:نام منطقه ای در کردستان ژیار:تمدن فرهنگ ژیان:زندگی کردن/نام روزنامه دیگر پیره مرد ژیلا:اسم دختر ژیلوان:نام پسر کرد ژین:حیات / زندگی ژیلا:اسم دختران ژیله مو:باقی مانده اتش در خاکستر ژینا:زندگی ژیوار:اسم کوه و منطقه ای در اورامانات ژینه ر:راژیان ژیر:دان خاکسار:فروتن خه شایار:فرمانروا خورشید:افتاب خوسره و:نام پادشاهی خوشناو:سخا وتمند خو گر:انیس خونچه:غنچه خه بات:مبارز/کوشا خه را مان:با ناز رفتن خه رمانه:هاله ماه خه زال:تند وتیز خه زه ل:برگ خزان خه یال:وهم/خیال خا تون:خانم خسرو:نام پادشاهی دادا:خواهر دارا:ثروتمند داوه ر:داور / قاضی داژ یار:رزق و روزی دایان:ماما دریا:دریا/زیرک دژار:قلعه دلارا:معشوق/دلارا دلارام:دلارام/اسوده دلاوا:بخشنده دیمن:دشت /صحرا دیلان:نوعی رقص کری دلبهر:دلبر دل پاک:یکرنگ دلخوش:دل خوش دلدار:عاشق/شجاع / زنده دل دلزار:دلزار دلروبا:دلربا دلشاد:خوشحال دلکه ش:دلکش دلگیر:محبوب دلنیا:اطمینان دلنه واز:دلنواز دلوفان:مهربان دله ناز:دلناز دلیر:شجاع دورنا:نام پرنده ای بسیار زیبا دمان:کشتزار دلان:صاحب دل ده ریا:بحر ده لیا:دریا دیاری:هدیه دیانا:معبدی که خرابه های ان هنوز در شهر کرد نشین کنگاور مو جود است دینا:پسندیده دیوا:تارا جمشید:از اسامی باستان جوان:زیبا:خوشکل چالاک:چابک چا و گش:چشم روشن چاوکال:چشمی که مایل به ابی باشد چاویار:ناظر/نگهبان چر کو:جنگل انبوه/کوه جنگلی چرو:جوانه درخت/شکوفه برگ چریکه:صدای خوش/صدای رسا چنار:درختی است جنگلی چه له:زیبا چنوور:نام گلی چه مه ن:سبزه زار چیا:کو هستان چیاکو:کوهی کوچک تابان:تابنده تافگه:ابشار تارا:پارچه نازک سر عروس تاسا:ارزو مند تا لا:بخت و اقبال تامان:دیواری از جو انه تنیده شده تاویار:اتشبان توانا:قادر/توانا تروسکه:جرقه تریفه:شعله/تابش ماه تریشه:تابش ماه تلیا:اسوده ته نها:تنها/تک/یگانه توانا:توانا/ قدرتمند توتیا:تر بیت شده/دست اموز توران:دام بان توروس:نام کوهی در کردستان ترکیه توشه:زاد سفر/توشه سفر ته رانه:اواز ته رسا:معشو قه معروف شیخ صنعا ته بار:دودمان ته رو:درختی جنگلی ته نا:اسوده ته ما:امید/منتظر ته ناز:نازنین/با کرشمه ته وا:امید ته وار:شا ه باز ته وال:پرنده تیبا:اهو تیرداد:از سرداران دوره ماد تیراو:سیراب:شاداب تیروژ:افتاب تیناب:رویا تینا:گل تیما:جلگه دشت تیشک:ذرات نور خورشید پارسا:پرهیزکار پاکدل:پرهیزگار پاکرو:خوش رفتار پا کناو:خوش نام/مورد احترام پا کیزان:پاکیزه ها پر بار:پر میوه/ پر ثمر پر دل:با جرات پر سا:جویا/سایل پر شنگ:اشعه خورشید/پرتو پرو سکه:جرقه پژال:جوانه نازک پژان:پخش کننده پشتیار:حامی پوشین:سر زمینی که پر از گیاه خشک باشد پویا:دونده/رونده پویان:پوییدن پوین:مرغ کاکل دار پویه:تاج سر هد هد په پوک:بی نوا په پوله:پروانه په ردیس:بهشت په ردیکا:نامی در ماد باستان په رژان:فراغت/مشغولیت په رژین:پر چین/مرزی که با گل و گیاه درست کنند په ر وین:ثریا په روا:نترس/پروا په روان:نام شهری په روانه:پروانه په رویز:نام شاه ساسانی په ره نگ:فروغ/گوشواره په ری:فرشته پریسا:مانند پری/پری مانند پریشاد:پریشاد په ریناز:زیبا مانند پری په شوک:اشفتگی/پریشان په یمان:از ته دل گریه کردن یا خندیدن پژمان پیشرو:جلو دار په یام:خبر /پیغام پیروت:مرشد پیشکه و:مترقی پیشه وا:امام/رهبر  بابان:خاندان/یکی از خاندان معروف بابونه:گیاهی بهاری با بوی خوش بابه ت:روا/شایسته/متناسب بابه ک:نژاد/تیره با به ک:امین/استوار بابه کان:لقب اردشیر با تینوک:گل سرخ با جیلان:باژ یلان/عشیر ه   از کردها باخان:با غها بارام:ستاره مریخ/یکی ز شاهان ماد بارزان:ایل / منطقه ای از کردستان بارمان:نام پهلوانی تورانی با ریسان:قبیله ای از کردهای کو هستان بازان:به زرتشتی که مسلمان شده گفته می شود بازوه ر:پر نده ای است بازیار:بازپرس/باز دارنده بازیان:نام محلی در کر دستان باژ یلان:باجیلان/نام قبیله ای از کردها با ستینک:غنچه گل تازه شکفته با سکار:قدرتمند با شوان:نام کوهی در بانه با شار:مقاومت با لا به رز:بلند قد با له وان:نو عی پرنده شکاری بامشاد:یکی از نوادگان در بار سا سانی باوه ر:مرز بین دو مزرعه/جویبار مو قتی با وه ند:اصیل با وین:یکی از قبایل کرد باهور:باد سخت برزو:دلیر بر وا:باور/تصدیق بروسکه:جرقه بریقه:شوق بر یوان:نام یکی از قبایل کرد خراسان بز وین:محرک بژ وار:سر سبز بژ ول:مژده/مژدگانی بژ وین:سر سبز/سبزه زار بژیو:قوت / روزی بنتا:نو نهال بنو شه:بنفشه بوار:محل عبور در رود خانه بوبان:نام منطقه ای در کردستان بوروا:باور /تصدیق بوژان:رشد کردن بو ژانه:گل خوشرنگ که بوی خوشی ندارد بو نخوش:خو شبو به هار:عروس به بیونه:با بونه به تاو:روان / سریع به تین:با قدرت/نیرومند به خته ور:خوشبخت به ختیار:صاحب اقبال به خشا:بخشنده به خشین:بخشیدن به رام:خوشبو به رامه:خوشبو بر وا:یقین/ایمان/ باور به رتاو:افتاب به ردل:محبوب/عزیز/صبحانه به ر زان:بلندیها/نام قبیله ای در کردستان به رزاو:ابشار/مد دریا به رزو:شکوه و عظمت به رزه ک:سکو/جای بلند به رزین:منبر/نام یکی از رهبران به رکو:تو شه و زاد/نقطه مقابل پاشکو به روار:کوهستانی در منطقه کردستان به رهه م:میوه/ثمر به ریز:ارجمند به ژوار:نوعی درخت سخت به ستام:نام دهی در کردستان به ستو ره:جویبار به سوز:شاد/خوشحال به فران:پاک /سفید مانند برف به فراو:جویی که از ذوب شدن برف درست شده به فرین:پر برف/برف مانند به فه ر:مبارک/برف به لار:طناز به لین:قول /وعده به نا:گیاهی خوردنی به ناز:نازه نین/طناز به ناو:معروف/مشهور به نه وش:گل بنفشه به هار:بهار به هرام:ستاره مریخ/یکی از شاهان ماد به هرک:دریاچه به هارات:گیاهی خوشبو به همه ن:از اسامی باستانی/فرشته ای در ایین زرتشت به هه شت:فردوس به هیز:قوی / پر توان به یان:سپیده دم به یبوون:نام گلی به ینه ت:وفا/عهد بی تا:بی همتا/نمونه بیتاوان:بیگناه بیژه ن:نام پهلوانی معروف/ترانه خوان بیساران:نام روستایی در کردستان بیستون:کوهی معروف در کرمانشاه بیسو:بی گمان بیشو:بی اندا زه بیکه س:تنها/بی کس بیهزاد:از نژاد خوب  ئابا:پدران/اجداد ئابتین:نام پدر فریدون ئابرا:برادر بزرگ ئابیستا:ئه ویستا/کتاب اسمانی زرتشت ئاپولو:خدای هنر در ایران باستان ئاتبین:نام پدر فریدون ئاترو:اتشین ئاتروپات:نام سرداری در زمان حمله اسکندر ئاتروسا:مانند اتش ئاتلیا:نام یکی از شهرهای ماد باستان ئاتور:اتش ئاتوربان:اتشبان ئاتوسا:نام یکی از شاهزادگان کرد ماتیانی در سال ۷۱۶ قبل از میلاد ئاتوی:نام یکی از سرداران ماد ئاته ر:اتش ئادان:زمین حاصلخیز ئادو:خدای باد در ایران باستان ئاده م:انسان خوب ئارا:ارایش ئاراد:نام فرشته ای است در کیش زرتشت ئارارات:کوهی از سلسله جبال زاگرس ئاراز:اشک چشم/یکی از سرداران کرد زعفرانلو/رودخانه ای بین شوروی و ایران ئارازیاش:نام شهری باستانی ئاراس :ئاراز ئاراسپاس:از بزرگان ماد و نگهبان معبد پانته آ ئاراسته:ارایش شده چیزی را به کسی متوجه کردن ئاراسته:زیبا ئارام:ارام/ارامش ئارامیش:ابریشم ئاران:دشت وسیع/منطقه ای در اذربایجان شوروی/نام منطقه ای باستانی ئارباس:کورد/لقبی است که یونانیان به کیقباد دادند ئارباکو:از سرداران ماد ئارخه یان:مطمئن اسوده ئاردا:نام فرشتهای در ایین زرتشت ئاردو:از اسامی باستانی ایرانیان ئاردهلان:نام سابق  ولایت کردستان ئارده و:په پوله ئارزو:ارزو ئارش:پسر اروین از شاهزادگان کیانی/ارش کمانگیر معروف/معنا ئارشام:ارشام از بزرگان ماد ئارشو:نام یکی از سرداران ماد ئارشین:پهلوان باستانی ئارمان:هدف ارمان ئارمین:نام پسر کیقباد/ارام گرفتن ئارمینا:ئارمین ئارنا:اریایی نژاد ئاروا:فرشته ای از ایین زرتشت ئاروان:زاد سفر/توشه/اذوقه ئاروین:ازمون/تجربه از شاهزادگان کیان ئاره به با:نام کوهی معروف در بانه ئاره ز و :ارزو ئاریا:اقوام سفید پوست ئاریارات:نام پادشاه باستانی ئاریاس:نام یکی از فر مانروایان ماد ئاریام:ایرانی اریا ئاریان:اریایی ها/نام روستایی ئاریو برزین:سردار دلیر کرد که در برابر یورش اسکندر مدتها پایداری کرد ئاریتما:نام یکی از سرداران ماد ئاریز:کوهی است در اطراف سنندج/نام گلی ئارین:نژاد هند و ارو پایی ئارینا:نژاد اریا ئازا:نترس ئازاد:وارسته ئازاده:اصیل /وارسته ئازادان:نام یکی از بزرگان دوره ساسانی ئازر:نام قدیمی کوهستان ساسون در ترکیه ئازرم:حیا / شرم ئازور:کوهی در اطراف در یاچه وان ترکیه که اکنون ساسون نام دارد ئازیتا:دختر پادشاه ماد/مادر کورش ئازین:زینت ئاژال:سبزه/ گیاه ئاژه نگ:نام درختی ئاژین:ریز/روان ساختن ئاسا:ساده / معمولی/مانند ئاسالان:بهاران ئاسایش:راحتی ئاسک:اهو/اسکه ئاسکول:غزال ئاسکه:اهو ئاسکی:اهو ئاسو:افق ئاسوس:نام منطقه ای در کردستان ئاسه مین:گل یاسمن ئاسیتاگ:استیاگ نام یکی از پادشاهان ماد ئاسیرت:نام یکی از اقوام باستانی کرد/سرهاتی نام یکی از طوایف هرکی کنو نی ئاسیرتا:نام طایفه ای از عشایر کرد ئاشیان:مسکن ئاشیده:نام قبیله ای از کرد های اطراف مو صل ئاغوک.ئاغاوک:نام شاعر/ترانه سرایی و خواننده کرد در سوریه ئافاق:عالم ئافتاب:خورشید ئافتاو:خورشید ئا فه رین:احسنت ئاکاردا:نام یکی از اقوام کرد ئاکام:سرانجام/نتیجه کار ئاکو:قله کوه/کوه بزرگ/قبیله ای از کردها که در بالای رانیه می زیسته اند ئاگا:دانا /دانشمند ئاگادار:اگاه دار ئاگار:اتشکده ئاگری:برنگ اتش /نام کوهی در کردستان ترکیه/تخلص دکتر علی گه لا ویژ شاعر و ادیب کرد ئاگرین:اتشین ئالا:پرچم ئالاکو:بلند ترین نقطه کوه ئالال:نام کوهی ئالان:نام باستانی منطقه ای در کردستان سردشت ئالانه:شاهین/باز ئالکه:نام کوهی در کردستان ئامان:امدن/هشدار ئامانج:مقصود ئامیار:همراه /همسفر ئامیان:مایه ئاناهیتا:نام الاهه اب ئاوا:اباد/غروب کردن خورشید ئاوات:هدف/امید ئاواره:سرگردان/نام ملا احمد شلماشی شاعر و انقلابی کرد ئاوال:نوعی گیاه سبز/ها و شان ئاوان:اباد ئاوه ر:عقل/خرد ئاوه ز:فهم و شعور ئا وه نگ:شب نم ئاوه نیا:گندمی که سبز شده ئاویر کو:اتشگاه ئا ویرین:برنگ اتش ئاویسا:کتاب زرتشت ئا وینه:اینه ئا هو را:صاحب /سرور ئا هو ران:نام کوهی ئاهوو:غزال ئا هه نگ:نوا/نغمه تاهیر:اتش ئایاخ:بیدار ئایال:بهار ئایر:اتش ئا یرا:اتش ئا یر ین:اتشین ئا یناز:نهایت ناز/نهایت زیبایی ئودا:مادر ئودار:تر و تازه ئورنج:نام همسر زرتشت ئوریا:زیرک/هوشیار/معلم ئوگر:انس/الفت ئومید:امید ئو یار:ئا و یار ئه خته ر:درفش ئه خشان:بهاء/ارزش ئه دا:ناز/ کرشمه ئه دیسا:نام شهری کرد نشین در بین النهرین ئه ربوت:حنایی رنگ ئه راسن:عموی زرتشت پیامبر ئه رتیکا:حکومت کرد در ماروین ئه ر جن:نوعی پسته کوهی ئه ر خوان:گل ار غوان ئه رد شیر:سر سلسله اشکانیان ئه رد ه لان:امارتی بود در کردستان ایران/یکی از خاندان بزرگ کرد ئه رژه ن:نو عی درخت سخت ئه رژه نگ:نام کتابی/نام پهلوانی باستانی ئه ر سه ن:جمعیت ئه ر شه ک:زورمند ئه ر شیا:مسند فرمانروایی ئه ر وانا:نام گلی سنتی ئه ر وه ند:زیبایی/نام رود و کو هی در همدان ئه روین:ئا ر وین ئه ریانا:اریایی ئه ژی:زنده ئه ژیر:هوشمند/خرد مند ئه ستو:عهده/شانه ئه ستیره:ستاره ئه سرین:اشک ئه شکان:قطرههای اب/اشکان/سر سلسله شاهان ساسانی ئه شو:پاک طینت ئه فسانه:داستان غیر واقعی ئه فشین:نام کوهی در کردستان ئه کوان:کوه ها ئه گریجه:زلف ئه لالات:تجمع گروهی برای امری/لنجه ئه مو ین:اشک ئه هوه ن:ارام ئه هورا:صاحب فرمانروایی ئه وینار:عاشق ئه وین:عشق/ دلبر/دلدار ئیرج:ایرج /پسر بزرک فریدون ئیلیان:پناهگاه/ماوا ئیسترا:ترانه ئیزا:پاداش 1.    ئاڤان (نام کوهستانی در کردستان) 2.    ئاڵێ (دختر مو بور) 3.    ئالا (بیرق، پرچم) 4.    ئالان (نام کوهستانی در کردستان) 5.    ئاسکی (از واژه‌ "ئاسک" به‌ معنی آهو) 6.    ئاونگ (شبنم) 7.    باژیلان 8.    به‌یان (بامداد) 9.    به‌فرین (برفی) 10.                      به‌ناز (نازدار) 11.                      بیریوان 12.                      بیخال (نام کوهستانی در کردستان) 13.                      پرشنگ (اشعه خورشيد-پرتو) 14.                      جوان (زیبا) 15.                      چاوجوان (زیباچشم) 16.                      چاوره‌ش (سیه‌چشم) 17.                      چنور (نام گلی خوشبو) 18.                      چرو (غنچه‌) 19.                      چیمه‌ن (سبزه‌ و طبیعت) 20.                      چوپی (نوعی رقص کردی) 21.                      دیلان (نوعی رقص کردی) 22.                      دلنیا (دلگرم و مطمئن) 23.                      دلووان (مهربان) 24.                      دیانا (نام شهری درعراق، نام الهه رومی) 25.                      دیمه‌ن (چشم‌انداز) 26.                      ئه‌سرین (اشک) 27.                      ئه‌ستێ 28.                      ئه‌ستیره‌ (ستاره،اصل این واژه بابلی است) 29.                      ئه سمه ر( گندمگون،اصل این واژه عربی است) 30.                      ئه‌وین (مهر، عشق) 31.                      فرمیسک (اشک) 32.                      فینک (خنک و دلچسب) 33.                      گلاره(چشم) 34.                      گه‌لاویژ (ستاره شباهنگ) 35.                      گولاله‌ (لاله‌) 36.                      گزنگ (پرتو خورشید) 37.                      ژینو ( زندگی تازه/زندگی دهنده) 38.                      ژیار 39.                      ژیوان(زی بان/بانی زندگی)— 40.                      کالێ (دختر چشم آبی با گیسوان طلایی) 41.                      کانی (چشمه) 42.                      که‌ژال (آهو، گونه‌ای از واژه خه‌زال=غزال،اصل این واژه عربی است) 43.                      کویستان (کوهستان) 44.                      کوردستان (کردستان) 45.                      میدیا (سرزمین ماد) 46.                      مزگین (مژده) 47.                      مه‌هاباد (مهاباد) 48.                      نازار(دوست داشتني) 49.                      نالین 50.                      ناسکی 51.                      ناسکول 52.                      نساره 53.                      نه‌شمیل (خرامان) 54.                      نه شمين 55.                      نه‌رمین (دلپذیر، مهربان) 56.                      نه‌خشین (آراسته‌، دارای نقش و نگار،اصل این واژه عربی است) 57.                      نیاز (دعا) 58.                      نیان (لطیف، دلپذیر) 59.                      نیشتمان (میهن) 60.                      په‌ریخان 61.                      رازان 62.                      ریزان 63.                      روژ (خورشید) 64.                      روژین (خوروَش) 65.                      روناک (روشنا) 66.                      ریژنه‌ (باران تند در هنگام آفتاب) 67.                      سازان 68.                      سه‌یران 69.                      سه‌ما (رقص، سماع،اصل این واژه عربی است) 70.                      سکالا 71.                      سروشت (طبیعت) 72.                      سروه‌ (نسیم) 73.                      ستران 74.                      سنور(مرز) 75.                      سوزان 76.                      سوکار (نام کوهستانی در کردستان) 77.                      سوما:روشنایی 78.                      شیلان (نسترن) 79.                      شلیر (۱. سوسن ۲. لاله) 80.                      شوخان (شوخ و شنگ) 81.                      شنو (اشنویه) 82.                      شنه‌ (نسیم آرام و دلپذیر بهاری) 83.                      شه‌پول (موج، آبخیز) 84.                      شه‌مام 85.                      تانیا 86.                      ته‌لار 87.                      ته‌نیا (تنها) 88.                      تریفه‌ (نور مهتاب) 89.                      تیروژ (پرتو خورشید) 90.                      تارا (ستاره، اصل این واژه بابلی است که به زبان هندی و زبان فارسی راه یافته ) 91.                      تروسكه 92.                      ڤیان (عشق) 93.                      خه‌زال (غزال) 94.                      خه‌زیم 95.                      خوزگه‌ (آرزو، حسرت) 96.                      خوناو (باران آهسته و دلپذیر)‌ 97.                      زه‌ینو (زینب اصل این واژه عربی است.) 98.                      زین (نام دختری در یکی از منظومه‌های عاشقانه‌ کردی، دگرگون‌شده زینب که واژه‌ای عربی است. ) 99.                      هاوین (تابستان) 100.                هه‌لاله‌ (لاله) 101.                هیرو (گل ختمی) 102.                زایه‌له‌ 103.                شه رمین 104.                شه وبو 105.                وه نه وشه 106.                لاون (آرامش بخش) 107.                هاژه     نام   معنی   لاتین شائول   شاعول، مطلوب، مورد پسند   saul شاپرك   پروانه، شب پره   saparak شاپور   مخفف شاهپور، شاهزاده   sapur شاد   خوش وخرم، خجسته، مبارك   sad شادآفريد   شاد آفريده شده، شادان   sadafarid شاداب   پرآب، سيراب، ترو تازه، شادان   sadab شادابه   منسوب به شاداب   sadabe شادان   خوشحال، خوشدل، در حال سرور و شادي   sadan شادان برزين   نام يكي از راويان شاهنامه كه فردوسي از او نام مي برد   s-barzin شادان دخت   دختر بانشاط و خوشحال   sadandoxt شادبخت   خوشبخت، سعادتمند   sadbaxt شادبهر   كسي كه از شادي جهان بهره مند است   sadbahr شادپري   پري با نشاط و خوشحال   sadpari شادپور   پسر شاد و خوشحال   sadpur شادفر   آنكه داراي فر شادي است، شادكام   sadfar شادك   مصغر شاد، يكي از نامهاي مستعار سمك عيار   sadak شادكام   كامروا، خوشحال   sadkam شادكامه   كامروا، خوشدل   sadkame شادگار   خشنود و شادمان   sadgar شادگان   نام باغي در داستان خسرو و شيرين   sadgan شائول   شاعول، مطلوب، مورد پسند   saul شاپرك   پروانه، شب پره   saparak شاپور   مخفف شاهپور، شاهزاده   sapur شاد   خوش وخرم، خجسته، مبارك   sad شادآفريد   شاد آفريده شده، شادان   sadafarid شاداب   پرآب، سيراب، ترو تازه، شادان   sadab شادابه   منسوب به شاداب   sadabe شادان   خوشحال، خوشدل، در حال سرور و شادي   sadan شادان برزين   نام يكي از راويان شاهنامه كه فردوسي از او نام مي برد   s-barzin شادان دخت   دختر بانشاط و خوشحال   sadandoxt شادبخت   خوشبخت، سعادتمند   sadbaxt شادبهر   كسي كه از شادي جهان بهره مند است   sadbahr شادپري   پري با نشاط و خوشحال   sadpari شادپور   پسر شاد و خوشحال   sadpur شادفر   آنكه داراي فر شادي است، شادكام   sadfar شادك   مصغر شاد، يكي از نامهاي مستعار سمك عيار   sadak شادكام   كامروا، خوشحال   sadkam شادكامه   كامروا، خوشدل   sadkame شادگار   خشنود و شادمان   sadgar شادگان   نام باغي در داستان خسرو و شيرين   sadgan شادمان   خوشحال، مسرور   sadman شادمانه   راضي، خوشحال   sademane شادمهر   پادشاه شاد و خوشحال، نام خليل سلطان تيموري   sadmehr شادناز   آنكه با ناز و شادي است   sadnaz شادنوش   خوشحال، شادمان   sadnus شادورد   هاله و خرم ماه، فرش، تخت پادشاهي   sadvard شادويه   منسوب به شاد   saduye شادي   فرح سرور خرسندي، شادماني   sadi شادياب   كسي كه از شادي نصيب و بهره دارد   sadyab شاديانه   مژدگاني، شادمان، عيش و طرب   sadyane شارك   پرنده اي سياه رنگ، سارك   sarak شارل   از اعلام مردان، گرفته شده از كارل آلماني   sal شارلوت   از اعلام زنان، كارولين آلماني   sarlut شارون   دشت و صحرا، از اعلام زنان، سارون   saron شافع   شفاعت كننده، خواهشگر   safe شاكر   سپاسگزار، شكر كننده   saker شاليار   شهريار، پادشاه   salyar شامل   فراگيرنده، مشتمل، حاوي   samel شاملو   نام قبيله اي از تركان قزلباش   samlu شاه آفريد   شاهدخت، آفريده چون شاه   sahafarid شاه آفرين   در خور آفرين شاه   sahafarin شاه پرند   نام بانوي ايراني نوه يزد گرد ساساني   sahparand شاه پسند   آنچه مورد پسند شاهانه است، نام گلي زيبا و زينتي   sahpasand شاه جهان   فرمانرواي جهان، نام ديگر شهربانو همسر امام حسين   sahjahan شاه خاتون   ملكه، شهبانو   sahxatun شاهان   منسوب به شاه   sahan شاهباز   شهباز، پرنده اي شكاري   sahbaz شاهپور   پسر شاه، شاهزاده   sahpur شاهد   گواه، حاضر، مرد خوبروي، محبوب، نماز شام   sahed شاهدخت   شاهزاده خانم   sahdoxt شاهده   مونث شاهد، زن ناظر و گواه، زمين   sahede شاهر   مشهور، سرشناس، تيغ و شمشير بركشيده   saher شاهرخ   داراي چهره شاهانه، شكوهمند، در شطنج كيش دادن شاه و زدن رخ   sahrox شاهقلي   غلام و بنده شاه   sahqoli شاهك   شاه كوچك، نوعي برنج   sahak شاهمراد   آرزوي شاه   sahmorad شاهناي   شهنا، سرنا   sahnay شاهنده   متقي، پرهيزگار، صالح، مبارك   sahande شاهورد   هاله و خرمن ماه   sahvard شاهيده   نيكوكار، صالح   sahhide شاهين   پرنده اي شكاري و جسور، زبانه ترازو، منسوب به شاه   sahin شاهين دخت   دختري همچون شاهين جسور   sahindoxt شاوران   شاپوران، منسوب به شاپور، نام شهر قديم شروان   savaran شاورد   هاله، خرمن ماه، شادورد   savard شايا   شايسته، سزاوار   saya شايان   شايسته، سزاوار، مخفف شايگان   sayan شاياندخت   دختر شايسته   sayandoxt شايسته   سزاوار، درخور، محترم   sayeste شايق   مشتاق، آرزومند   sayeq شايگان   سزاوار، شاهوار، خزانه پادشاهان   sayegan شايگانه   به طور شايستگي و لياقت و سزاواري   sayegane شاينده   لايق و سزاوار   sayande شاينه   شاهدانه   sayene شايورد   هاله و خرمن ماه   sayvard شب بو   گياهي است زينتي داراي گلهاي معطر و زيبا   sabbu شب ديس   آرام مانند شب   sabdis شبآهنگ   مرغ سحر، بلبل، ستاره صبح، شعراي يماني   sabahang شبآوا   بانگ و ناله و زاري شبانه   sabava شباب   جواني، پرده اي از موسيقي قديم   sabad شبابه   ني لبك، مزمار   sababe شبديز   شبرنگ، سيه فام، يكي از الحان باربد   sabdiz شبر   نيكو،خوب، نام امام حسن مجتبي   sabar شبرنگ   به رنگ شب، مانند شب آرام بخش   sabrang شبگير   سحرگاه، صبح زود، مرغي كه هنگام صبح مي خواند   sabgir شبلي   منسوب به شهر شبله از روستاهاي ماورالنهر، شبلي نعماني، اديب و دانشمند هندي   sebli شبماه   مانند ماه شب زيبا و نوراني   sabmah شبنا   زني كه دندانهاي زيبا و مرتب و سفيد دارد، انار بدون دانه، از اعلام زنان   sabna شبناز   نازشب، زيبايي شب   sabnaz شبنم   ژاله، نوعي پارچه لطيف   sabnam شبيب   ميانسالي   sabib شبير   مصغر شبر، خوب، نيكو، لقب امام حسين   sobayr شجاع   دلير، بي باك   soja شجاع الدين   دلاور راه دين   sojaaddin شدهه   دلربا، تودل برو، از اعلام زنان   sadhe شرار   شراراه، لهيب آتش   sarar شرافت   با شرف بودن، بزرگواري، ارجمندي   sarafat شرف   بزرگواري، مجد، جاه و جلال، حرمت، آبرو   saraf شرف الزمان   عزت و شرف زمانه، از اعلام زنان   sarafozzaman شروان   نام و لايق در جنوب شرقي قفقاز   sarvan شروانه   نام دايه مه پري در داستان سمك عيار   sarvane شروين   نام ماه يازدهم يا ششم طبري، نام قلعه شروان، از اعلام مردان   sarvin شريعت   آيين و روش، جاي آب خوردن و آب برداشتن از رود، طريقه، دين   sariat شريف   بزرگوار، شرافتمند، بلند مرتبه و اصيل   sarif شعبان   ماه هشتم سال قمري   saban شعرا   نام دو ستاره مشهور درخشان در نيمكروه شمالي كه به دو خواهران مشهورند   sara شعله   فروغ، روشني، تابش، زبانه آتش   sole شعيا   نام پيامبر بني اسرائيل، اشعيا   saya شعيب   توشه دان، مشك كهنه، نام پيامبري كه پدرزن موسي بود   saeyb شفا   بهبودي از بيماري، تندرستي، درمان   safa شفاالدين   شفا و درمان دين   safaaddin شفق   سرخي افق پس از غروب   safaq شفقت   مهرباني، نرم دلي   safaqat شفيع   شفاعت كننده، خواهشگر، پايمرد، ميانجي   safi شفيعا   بزرگداشت و تعظيم   safia شفيعه   زن شفاعت كننده   safie شفيق   مهربان، خيرانديش   safiq شفيقه   زن مهربان و خيرانديش   safiqe شقايق   نوعي لاله، از تيره كوكناريان كه خودرو و بياباني و شبيه گل خشخاش است   sqayeq شكرالله   سپاس پروردگار   sokrollah شكران   سپاسگزاري، شكرگزاري   sokran شكربانو   زن شيرين و زيبا   sakarbanu شكفته   خندان، بازشده، گشاده، متبسم   sekofte شكور   شكرگزار، پاداش دهنده، از اسما الهي   sakur شكوفا   شكفنده، شكوفه دهنده، باز شده   sekufa شكوفه   گل درختان ميوه دار، شكفته، خندان   sekufe شكوه   شوكت، جلال، بزرگي، عظمت   sokuh شكيب   صبر و آرام و قرار، تحمل   sakib شكيبا   بردبار، صابر   sakiba شكيبه   بردبار، صبور، از اعلام زنان   sakibe شكيلا   شكيل، داراي شكل و ظاهر زيبا، خوشگل و خوش آب و رنگ، از اعلام زنان   sakila شگرف   عجيب، طرفه، خوش آيند، دلاور   sagarf شمامه   دستنبو، عطردان، هر چه كه در دست گيرند و معطر باشد   samame شمس   خورشيد، آفتاب   sams شمس الضحي   آفتاب چاشتگاه   samsozzoha شمسا   نور آفتاب، خورشيد، نوعي خرما   samsa شمسه   آنچه از فلز به صورت خورشيد ساخته مي شود، بت، نارنج، ليمو، قرص نان   samse شمشاد   از درختان زينتي كه شاعران قد معشوق را به آن تشبيه مي كنند   samsad شمن   راهب بودايي، بت پرست   saman شميده   رميده، اشفته، بيهوش   samide شميران   جاي سرد، ناحيه اي در دامنه جنوبي البرز   samiran شميل   بادشمال، جمعيت كم   somayl شميلا   شميرا، بانوي بزرگ   someyla شهاب   شعله آتش، درخش، ستاره دنباله دار   sahab شهاب الدين   نور و روشنايي دين   sababaddin شهبا   مونث اشهب، زن سفيد داراي خال سياه   sahba شهباز   شاهباز، پرنده شكاري   sahbaz شهبان   شهاب   sahban شهبد   سالار و سردار لشكر   sahbod شهپر   بال بزرگ پرندگان، قسمتي از بال هواپيما، شاهبال   sahpar شهپري   شاه پريان، زن زيبارو   sahpari شهد   عسل، انگبين   sahd شهداد   بخشيده شاه، ناحيه اي در كرمان   sahdad شهدر   مرد دولتمند و صاحب رفاه   sahdar شهرآرا   آراينده شهر، زيب و زينت شهر   sahrara شهرآزاد   شهرزاد، شهري، نام دختر بهمن پسر اسفنديار   sahrazad شهرآشوب   آنكه در زيبايي در شهر آشوب بياندازد، يكي از آهنگهاي موسيقي   sahrasub شهرآگيم   حاكم شهر، شراگيم   sahragim شهراد   شاه جوانمرد، شاه جوان   sahrad شهرام   فرمانبردار شاه، مطيع شاه   sahram شهربانو   بانوي شهر، شهبانو، نام دختر يزدگرد سوم همسر امام حسين   sahrbanu شهربراز   زينت و آراستگي شهر، نام يكي از سرداران خسروپرويز   sahrboraz شهرخ   شاهرخ   sahrox شهرداد   موجب عدل و داد كشور   sahrdad شهرزاد   زاده شهر، شهر آزاد، نام قصه گوي معروف هزار و يكشب   sahrzad شهرناز   آنكه بر شهري ناز مي فروشد، نام خواهر جمشيد پادشاه اساطيري ايران   sahrnaz شهرنواز   شهرناز، نام خواهر جمشيد   sahrnavaz شهرنوش   آنكه در زيبايي مانند عسل گوارا است، زيباي شهر   sahrnus شهره   مشهور، سرشناس، نامدار   sohre شهرو   حاكم، داراي چهره شاهانه   sahru شهرود   سازي بوده مضرابي در قديم، رود بزرگ   sahrud شهروز   شهرو، نام سازي بوده، شهرود   sahruz شهرويه   شهربانو، شهبانو، ملكه   sahruye شهريار   پادشاه، بزرگ شهر   sahryar شهريور   ماه ششم سال شمسي، كشور برگزيده، پادشاه منتخب   sahrivar شهسوار   سوار دلير و چابك   sahsavar شهلا   زني كه چشمان ميشي زيبا دارد، نوعي گل نرگس كه در آن به جاي زردي سياهي است   sahla شهمردان   مخفف شاه مردان، بزرگ مردان   sahmardan شهنا   ناي بزرگ، سرنا، شهناي   sahna شهناز   ناز شاهانه، از آهنگهاي موسيقي ايران در دستگاه شور   sahnaz شهنام   داراي نام شاهانه   sahnam شهنواز   مورد نوازش شاهانه   sahnavaz شهوار   لايق و سزاوار شاه، گرانبها   sahvar شهيار   دوست شاه   sahyar شهيد   حاضر، گواه، كشته راه خدا   sahid شهير   مشهور و نامدار   sahir شهين   منسوب به شاه، مخفف شاهين   sahin شهيندخت   شاهين دخت، دختر چون شاهين قوي و بلند پرواز   sahindoxt شورانگيز   برانگيزاينده شور و شادي، فتان   surangiz شوريده   آشفته، پريشان، عاشق، نگرا   suride شوق انگيز   اشتياق آور، شورانگيز   soqangiz شوقي   منسوب به شوق، عاشق، شيدا   soqi شوكت   شكوه، جلال، عظمت   sokat شوكت الملوك   شكوه و جلال پادشاهان   sokatolmoluk شيبا   آشفته، شيفته، عاشق، در عربي، آخرين شب ماه   seyba شيبان   ماه سرد زمستان   sayban شيبه   تيرانداز، سپيد شدن موي سر   saybe شيث   نام پسر آدم كه پيامبر هم بوده، عوض   sis شيد   درخشان، آفتاب، روشنايي   sid شيدا   شيفته، عاشق، ديوانه   seyda شيدانه   درخت عناب   saydane شيدفر   داراي فر و شكوه آفتاب   sidfar شيده   آفتاب، نور، هر چيز بسيار روشن، نام پسر افراسياب   side شيدوش   نام پسر گودرز و برادر گيو، مانند خورشيد   sidvas شيراوژن   دلير، شيرافكن   sirozan شيرخدا   اسدالله، از القاب حضرت علي   sirxoda شيرزاد   زاده شير، دلاور همچون شير   sirzad شيرعلي   مركب از شير+علي   sirali شيرك   شيربچه، روستايي در بخش قائن   sirak شيرنگ   مانند شير قوي و دلاور   sirang شيرو   مخفف شيرويه، نام پهلواني معاصر با گشتاسب   siru شيرويه   شجاع، دلير، نام پسر خسروپرويز كه پدر راكشت و جانشين او شد   siruye شيرين   هر چيز مطبوع و لطيف، مزه ضد تلخي، تمام، كامل، رواج، نام معشوقه زيباي خسروپرويز   sirin شيرين بانو   بانوي زيبا و لطيف   sirinbanu شيرين دخت   دختر لطيف و زيبا   sirindoxt شيفته   عاشق، دلباخته، حيران   sifte شيلا   از اعلام زنان   sila شيلان   هنگام صرف نهار، در كردي مرجان   seylan شيماء   زن خالدار   sima شيوا   فصيح، بليغ، نام يكي از خدايان هندي   siva   نام تلفظ معنی شابرزين Shābarzin نام  پدر روزبه شاپرك Shāparak پروانه ، ‌شب پره ، نوعي حشره زيبا شاپور Shāpoor شاهزاده ، نام پدر انوشيروان شاد Shād خجسته ، مبارك ، خوشحال ، خوش و خرم شادآفريد Shādāfarid شاد آفريده شده شاداب Shādāb شادمان ، تره و تازه ، ‌سيراب شادان Shādān خوشحال ، مسرور ، خوشدل شادان دخت Shādān-dokht خانم خوشحال شادبخت Shād-bakht سعادتمند ، ‌نيكبخت ، خوشبخت شادبهر Shād-bahr بهره مند از شادي جهان شادپري Shad-pari پري بانشاط  و خوشحال شاددل Shād-del دلشاد شادرو Shād-roo بشاش ، ‌خنده رو شادروز Shād-rooz نيكروز ، ‌خوشبخت شادسيما Shād-simā خندان چهر شادفر Shād-far دارنده  فـّر شادي شادكام Shād-kām كامروا ، ‌شادان ،‌ كامياب شادگان Shādegān بخشي از شهر خرمشهر ، نام باغي در داستان خسرو و شيرين شادمان Shād-mān خوشحال و مسرور و برادر شيرويه شادمهر Shād-mehr مهربان ، نام روستايي در تربت حيدريه شادن Shāden آهو بره ی  بي نياز شده از مادر شادنوش Shād-noosh شادمان ، خوش نوش ،‌ جشن ، ‌سرور و شادكامي شادي Shādi شادماني ، بهجت ، خوشدلي شادياب Shād-yāb شادي يابنده شاديان Shād-yān مژدگاني ، شادمان شاديور Shādi-var صاحب شادي شاذ Shāz كمياب ، ديرياب ، منفرد شارك Shārak مرغي خوش آواز و كوچك شاريه Shāriye دختر امام موسي كاظم شاه پرك Shāh-parak نوه يزد گرد سوم شاه پرند Shāh-parand نام بانوي ايراني ، نوه يزدگرد سوم شاه پسند Shāh-pasand مورد پسندشاه ، نام گلي زيبا شاه جهان Shāh-jahān فرمانرواي جهان ، نام ديگر شهربانوهمسر امام حسين ( ع ) شاه خاتون Shāh-khātoon ملكه شاهد Shāhed حاضر، محبوب ، معشوق ، ‌لحني از موسيقي شاهدخت Shāh-dokht شاهزاده خانم ، دختر شاه شاهرخ Shāh-rokh شكوهمند ، شاه سيما ، ‌داراي رخسار شاه شاهنگ Shāhang ملكه زنبور عسل شاهين Shāhin پرنده اي شكاري شبيه به عقاب ، علامت ترازو شاهيندخت Shāhin-dokht دختري همچون شاهين ،‌ دختر پرنده شايا Shāyā شايسته ، ‌سزاوار، لايق شاياندخت Shāyān-dokht دختر شايسته شايسته Shāyeste محترم ، لايق شايق Shā-yegh مشتاق ، آرزومند ، راغب ، كسي كه به ديدن كسي مشتاق باشد شايگان Shāy-gān شايسته ، سزاوار و لايق ، فرد ممتاز ، خزانه پادشاهان شاينده Shāyande لايق و سزاوار شب بو Shab-boo گياهي زينتي با گلهاي معطر و زيبا شباهنگ Shabā-hang ستاره صبح ، ‌مرغ سحر ، بلبل ، نام اسب بيژن در شاهنامه شباويز Shabāviz مرغ حق شبديز Shab-diz شبرنگ ، ‌سياه فام شبرنگ Shab-rang مانند شب آرام بخش ، نام سنگي سياه بi نام شَبه شبروز Shab-rooz هميشه ، پيوسته شبنم Shab-nam رطوبت شب كه روي برگ و گل ها مي نشيند ، ‌ژاله شراره Sharāre جرقه ، شعله آتش شرافت Sharāfat بزرگواري ، ارجمندي شراگيم Sharāgim نام يكي از سپهبدان مازندران شرمين Sher-min خجل ، شرمگين ، كمرو شرميندخت Shermin-dokht دختر خجالتي شرمينه Sher-mine خجول ، باحيا ، شرم شروان Sher-vān نام دايه ماه پري در داستان سمك عيار شروانه Sher-vāne نام دايه پري در داستان سمك عيار شروين Sher-vin نام يكي از سرداران شاپور ذوالاكتاف شرويندخت Shervin-dokht دختر شروين ، از سرداران معاصر شاپورذوالاكتاف شريعت Shari`at آیين و روش ، طريقه شريف Sharif بزرگوار ، بلند قدر ، بلند مرتبه واصيل شُعرا Sho`a-rā نام دو ستاره مشهور درخشان در نيمكره شمالي كه به دو خواهران مشهورند شعله Sho`-le فروغ ، روشني ، لهيب ، سركش ، زبان آتش شفق Shafagh سرخي اُفق پس از غروب آفتاب شفيق Shafigh مهربان ، رحيم ، خيرانديش ، رئوف شفيقه Shafighe زن مهربان و دلسوز شَفیعَه Shafi`a شفاعت کننده شقايق Shaghāyegh نوعي لاله ، گياهي كوچك شبيه به خشخاش با برگ هاي بريده شكفته Shekofte گشاده رو ، متبسم ، واشده شكور Shakoor پاداش دهنده ، آن كه زياد ثنا كند ، از اسماء الهي شكوفا Shokoofā شكوفه دهنده شكوفه Shokoofe غنچه ، گل شكومه Shokoome جمال و زيبايي شكوه Shokooh شأن و شوكت ، بزرگي ، جلال ، عظمت شكوهمند Shokoh-mand باشكوه شكيب Shakib صبور و آرام ، صابري ، تحمل شكيبا Shakibā بردبار ، صبور و تحمل كننده شكيبه Shakibe بردبار ، صبور شكيلا Shakilā شكيل ، داراي چهره زيبا شميم Shamim بوي خوش و معطر، بلند و مرتفع ، عطر شمين Shamin خوشبو شهاب Shahāb شعله آتش ، افروزه ، ستاره دنباله دار، رگه هاي نوراني كه از فضا وارد جو زمين مي شود شهباز Shah-bāz پرنده اي شكاري به رنگ سفيد شهپر Shah-par بال بزرگ پرندگان ، قسمتي از بال هواپيما ، شاه بان شهرآزاد Shahrāzād نام دختر بهمن پسر اسفنديار شهراد Shah-rād شاه جوانمرد شهرام Shah-rām مطيع ، كسي كه باعث شادي شاه  شود شهران Shah-rān منسوب به شهر ، يكي از بزرگان عهديزدگرد سوم شهربانو Shahr-bānoo دختر يزدگرد سوم كه پس از اسلام آوردن به همسري حسين بن علي در آمد شهربانوارم Shahr-bānoo-eram دختر گودرز كه با رستم ازدواج  كرد شهربراز Shahr-baraz زينت و آراستگي شهر شهرداد Shahr-dād موجب عدل و داد كشور شهرزاد Shahr-zād زاده شهر ، نام قصه گوي معروف هزار و يكشب شهرناز Shahr-nāz خواهر جمشيد شاه و همسر ضحّاك شهرنوش Shahr-noosh زيبايي شهر، نام پسر هزارسپ از شهرياران طبرستان شهره Shoh-re مشهور و نامدار و نامور ، سرشناس ، معروف شهرور Shahr-var رود بزرگ ، فرزند بزرگ شاه ، سازي بود مضرابي در قديم شهروز Shahrooz بزرگ آرزو شهرويه Shahrooye شهربانو ، ملكه شهريار Shahr-yār پادشاه ، حاكم ، نام يكي از سرداران خسرو پرويز شهرين Shahrin منسوب به شهر ، نام يكي از نجباي دوران ساساني ، شهري شهريور Shah-ri-var فرشته قدرت ، توانايي ، پادشاه منتخب ، ماه ششم از سال خورشيدي شهزاد Shah-zād شاهزاده ، زاده ی شاه شهسوار Shah-savār سوار دلير و چابك و ماهر در اسب سواري شهلا Shah-lā چشم سياه مايل به كبودي كه زيبا ودلفريب باشد ، نوعي از گل نرگس شهنا Shah-nā سرنا ، سورناي ، نامي بزرگ شهناز Shah-nāz نام نوايي در موسيقي ، ناز شاهانه شهند Shahand بهبودي و نيكي شهنواز Shah-navāz مورد نوازش شاهانه ، نوازنده شاه ، طايفه اي كه بقاياي آنها هنوز در مكران اقامت دارند شهوار Shah-vār گرانبها ، لايق شهين Shahin نام سازي است ، منسوب به شاه ، نام قبلی زنجان ، مخفف شاهین شهين دخت Shahin-dokht دختر شاه ، دختر چون شاهین قوی و بلند پرواز شیفته ، آشفته ، دیوانه شورانگيز Shoorangiz ولوله انداز ، هيجان آور شوريده Shooride آشفته ، پريشان ،‌ عاشق ، مضطرب شوق انگيز Showghangiz اشتياق آور ، شورانگيز شوقي Show-ghi عاشق ، شيدا شوكت Show-kat قدرت و عظمت ، جاه  و جلال ، فـّر و شكوه ، قدرت و قوت شيبا Shibā شيفته ، آشفته ،‌ ديوانه شيدا Sheidā عاشق ، آشفته ، حيران شيده Shide خورشيد درخشان ، ‌نام پسر افراسياب شيذر Shizar نامي از نام هاي خداي تعالي شيرزاد Shir-zād زاده شير ، شجاع و قوي ، نام پسر سلطان مسعود غزنوي شيرو Shiroo منسوب به شير، نام پهلواني معاصر باگشتاسب شيرويه Shirouye نام پسر خسرو پرويز كه پدر را كُشت و جانشين او شد ، شجاع شيرين Shirin هر چيز مطبوع و لطيف و دلپذير ، محبوبه فرهاد ، رواج ، تمام شيرين دخت Shirin-dokht دختر لطيف و زيبا شيفته Shifte عاشق ، واله  و حيران ، دلباخته شيما Shimā زن خالدار ، دختر حليمه سعديه شينا Shinā سياحت شيوا Shivā فصيح ، ظريف Bottom of Form     نام   معنی   لاتین لئونارد   مانند شير   leonard لابان   سفيد، سفيدرو، نام پدر لعيا و راحيل هسمران يعقوب   laban لاچين   شاهين شكاري   lacin لادن   گلي است داراي ساقه هاي نازك و خزنده با رنگهاي زرد و نارنجي   ladan لازار   نام يكي از پيروان عيسي، برادر مريم، ماخوذ از كلمه عبري اليعازر=خداوند كمك من است   lazar لاشار   از دهستانهاي بمپور، طايفه اي از طوايف بلوچ   lasar لاله   گل پيازداري از دسته سوسنها داراي كاسه و جام زيبارنگ، رنگ سرخ آن مشهور است   lale لاله پوش   پوشيده از لاله   lalepus لاله جبين   لاله رو، خوبرو، زيبا   lalejabin لاله چهر   داراي چهره اي چون لاله   lalecehr لاله دخت   دختر لاله، كنايه از دختر زيبا   laledoxt لاله رخ   لاله چهر   lalerox لاله رو   لاله رخ   laleru لاله زار   زميني كه در آن گل لاله بسيار مي رويد   lalezar لاله فام   مانند لاله زيبا و دلفريب   lalefam لاله گون   به رنگ لاله   lalegun لاله وش   مانند لاله   lalevas لامك   قوي، نيرومند، نام پدر نوح پيامبر   lamak لاوي   نزديك، قرين، نام پسر سوم يعقوب   lavi لاويان   منسوب به لاوي، فرزندان منسوب به لاوي، سفر لاويان: يكي اسفار و كتب تورات   laviyan لئونارد   مانند شير   leonard لابان   سفيد، سفيدرو، نام پدر لعيا و راحيل هسمران يعقوب   laban لاچين   شاهين شكاري   lacin لادن   گلي است داراي ساقه هاي نازك و خزنده با رنگهاي زرد و نارنجي   ladan لازار   نام يكي از پيروان عيسي، برادر مريم، ماخوذ از كلمه عبري اليعازر=خداوند كمك من است   lazar لاشار   از دهستانهاي بمپور، طايفه اي از طوايف بلوچ   lasar لاله   گل پيازداري از دسته سوسنها داراي كاسه و جام زيبارنگ، رنگ سرخ آن مشهور است   lale لاله پوش   پوشيده از لاله   lalepus لاله جبين   لاله رو، خوبرو، زيبا   lalejabin لاله چهر   داراي چهره اي چون لاله   lalecehr لاله دخت   دختر لاله، كنايه از دختر زيبا   laledoxt لاله رخ   لاله چهر   lalerox لاله رو   لاله رخ   laleru لاله زار   زميني كه در آن گل لاله بسيار مي رويد   lalezar لاله فام   مانند لاله زيبا و دلفريب   lalefam لاله گون   به رنگ لاله   lalegun لاله وش   مانند لاله   lalevas لامك   قوي، نيرومند، نام پدر نوح پيامبر   lamak لاوي   نزديك، قرين، نام پسر سوم يعقوب   lavi لاويان   منسوب به لاوي، فرزندان منسوب به لاوي، سفر لاويان: يكي اسفار و كتب تورات   laviyan لايق   سزاوار، شايسته   layeq لبابه   خردمند شدن، دانا، نام درختي است، نام دختر امام علي   lababe لبنا   درخت كندر، نام دختري اديب و زيبارو   lobna لبيب   دانا، عاقل   labib لبيبه   زن دانا و عاقل   labibe لبينا   از الحان موسيقي قديم   labina لسان   زبان، لغت، سخن، كلام   lesan لسان الدين   زبان دين   lesanoddin لسان الملك   زبان سرزمين و كشور   lesanolmolk لطف الله   هديه خداوند   lotfollah لطيف   باريك, نيكو، سبك، بذله گو، خوش معاشرت   latif لطيفه   گفتار نغز و مطلب باريك، نكته   latife لعبت   عروسك، بازيچه، صنم، بت   lobat لعل   سنگي با رنگهاي مختلف، كنايه از شراب و لب معشوق   lal لعيا   خسته، افسرده، نام همسر يعقوب، نام فرشته اي است، ليا   laya لفته   نگاه، از اعلام مردان   lafte لقا   ديدار، چهره، رخسار   laqa لقمان   نام سوره سي و يكم قران، نام حكيمي يوناني   loqman للّي   معادل ليلي   lelli لهراسب   دارنده اسب تندرو   lohrasb لوئي   از اعلام مردان، نام گياهي دائمي باتلاقي داراي ميوه هاي استوانه اي خرمائي رنگ، لويس، لودويگ   lu,i لوئيز   باردادن، قشنگ، زيبا   luiz لوبليا   گياهي با گلهاي لوله اي كه در گلدان يا در حاشيه ها كاشته مي شود به رنگهاي كبود يا سفيد   lubliya لوبليا   گياهي با گلهاي لوله اي كه در گلدان يا در حاشيه ها كاشته مي شود به رنگهاي كبود يا سفيد   lubliya لوط   نام پيامبري است از بني اسرائيل، به معني پوشش   lut لي لي   پاك، خالص، از اعلام زنان   lili ليا   لعيا:نام همسر يعقوب، خسته   layya ليث   شير، اسد   leys ليدا   خانم، بانو، به آلماني:ترانه، آهنگ   lida ليدي   از عناوين و القاب اشرافي، انگليس براي بانوان اشرافي، خانم، بانو   lidi ليزا   بنده خالص خدا، معادل اليزابت   liza ليلا   ليلي، شب، شبانه، نوايي در موسيقي   leyla ليلان   نام رودخانه اي در آذربايجان   leylan ليلي   معشوقه عرب كه مجنون عاشق او شد، در ادب فارسي مظهر كلي عشق و نماينده نام معشوقه شاعران است، ليلا   leyli ليليا   پاك و خالص   liliya ليما   نام دهي در رودسر، پايتخت پرو   lima لينا   آبشار كوچك   lina ليندا   قشنگ، زيبا   linda   نام‌های دختران ئاڤان (نام کوهستانی در کردستان) ئاڵێ (دختر مو بور) ئالا (بیرق، پرچم) ئالان (نام کوهستانی در کردستان) ئاسکی (از واژه‌ "ئاسک" به‌ معنی آهو) ئاونگ (شبنم) باژیلان به‌یان (بامداد) به‌فرین (برفی) به‌ناز (نازدار) بیریوان بیخال (نام کوهستانی در کردستان) جوان (زیبا) چاوجوان (زیباچشم) چاوره‌ش (سیه‌چشم) چنور (نام گلی خوشبو) چرو (غنچه‌) چیمه‌ن (سبزه‌ و طبیعت) [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]
(نوعی رقص کردی) [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...](نوعی رقص کردی) دلنیا (دلگرم و مطمئن) دلووان (مهربان) دیانا (نام شهری در کردستان عراق) دیمه‌ن (چشم‌انداز) ئه‌سرین (اشک) ئه‌ستێ ئه‌ستیره‌ (ستاره) ئه‌وین (مهر، عشق) فرمیسک (اشک) فینک (خنک و دلچسب) گه‌لاویژ (ستاره شباهنگ) گولاله‌ (لاله‌) گزنگ (پرتو خورشید) ژینو ژیار کالێ (دختر چشم آبی با گیسوان طلایی) کانی (چشمه) که‌ژال (آهو، گونه‌ای از واژه خه‌زال=غزال) کویستان ( [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) کوردستان ( [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) میدیا (سرزمین [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) مه‌هاباد ( [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) نالین ناسکی ناسکول نه‌شمیل (خرامان) نه‌رمین (دلپذیر، مهربان) نه‌خشین (آراسته‌، دارای نقش و نگار) نیاز ( [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) نیان (لطیف، دلپذیر) نیشتمان (میهن) په‌ریخان پرشنگ (پرتو) رازان روژ (خورشید) روژین (خوروَش) روناک (روشنا) ریژنه‌ (باران تند در هنگام آفتاب) سازان سه‌یران سه‌ما (رقص، سماع) سکالا سروشت (طبیعت) سروه‌ (نسیم) ستران سوزان سوکار (نام کوهستانی در کردستان) شیلان ( [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) شلیر (1. سوسن 2. لاله) شوخان (شوخ و شنگ) شنو ( [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) شنه‌ (نسیم آرام و دلپذیر بهاری) شه‌پول (موج، آبخیز) شه‌مام تانیا ته‌لار ته‌نیا (تنها) تریفه‌ (نور مهتاب) تیروژ (پرتو خورشید) تارا (ستاره، اصل این واژه [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]است که به متون قدیمی فارسی و کردی راه یافته) ڤیان (عشق) خه‌زال (غزال) خه‌زیم خوزگه‌ (آرزو، حسرت) خوناو (باران آهسته و دلپذیر)‌ زه‌ینو ( [مشاهده ی لینک فقط برای اعضاء برای عضویت اینجا را کلیک کنید...]) زین (نام دختری در یکی از منظومه‌های عاشقانه‌ کردی، دگرگون‌شده زینب) هانا هاوین (تابستان) هه‌لاله‌ (لاله) هیرو (گل ختمی نام کردی برای دختران و پسراننامهای کردی برای دخترها و پسرهائارارات/ آرارات/ نام کوهی در کردستان ترکيه/ پسرئاران/ آران/ قشلاق/ پسرئاراس/ آراس/ رود ارس/ پسرئارمين/ آرمين/ نام پسر کيقباد منسوب به آرام/ پسرئاريان/ آريان/ آريايی/ پسرئارينا/ آرينا/ آريايی نژاد/ دخترئاساره/ آساره/ ستاره/ تنها درکردی ايلامی رواج دارد./ دخترئاسکول/ آسکل/ بچه آهو. در کردی ايلامی بدان آسک می گويند./ دخترئاسمين/ آسمين/ ياسمن/ دخترئاسو/ آس/ افق. در کردی ايلامی به صورت ئاسوو( آسو) کاربرد دارد./ عمومی( پسر و دختر)ئاکام/ آکام/ انجام/ پسرئاکوو/ آکو/ کوه بزرگ. قله ی کوه/ پسرئاگرين/ آگرين/ آتشين. کنايه از آدم شجاع/ پسرئالان/ آلان/ منطقه ای در کردستان/ دخترئاميار/ آميار/ يار و ياور. در کردی ايلامی هاويار گفته می شود./ پسرئاوات/ آوات/ آرزو/ عمومیئايرين/ آيرين/ آتشين/ دخترئه ر ده لان/ اردلان/ نام قديمی کردستان/ پسرئه سرين/ منسوب به اشک/ دخترئه وين/ اوين/ عشق/ دخترباشوان/ باشوان/ نام کوهی در بانه/ پسرباوان/ باوان/ خانه ی پدری/ دختربريا/ بريا / کاشکی / پسربوران/ بوران / توفان / عمومیبووژان/ بوژان / باليدن و نمو کردن. نام روستايی در ايلام/ دختربيخه وش/ بيخوش / ناب و خالص . کردی باشووری/ دختربيری / بيری/ شيردوش / دختربيگه رد/ بگرد / بی عيب / عمومیبه رزان / برزان / بلندی / پسربه رکاو/ برکاو / دامنه ی کوه / پسربه فراو/ بفراو / آب برف ذوب شده . کنايه از زلالی و پاکی/ دختربه فرين/ بفرين / برفی. کنايه از سفيدی و پاکی/ دختربه ناز / بناز / نازنين / دختربه يان / بيان / سپيده دم. بامداد / پسربه يانه / بيانه / ميوه ی به / دخترپاکو / پاک / دسته گياه بسته نشده / پسرپشکو / پشک / اخگر/ پسرپيشه وا / پيشوا / رهبر/ پسرپه پرووک / پپروک / شکوفه. تنها در کردی ايلامی رواج دارد./ دخترپه رژان/ پرژان / کار / دخترپه ره نگ / پرنگ / گوشواره / دخترپه ژاره / پژاره / نگرانی / عمومیپه ژماره / پژماره / فکر و خيال . تنها در کردی ايلامی کاربرد دارد. / عمومیپه شيو / پشيو / افسرده / عمومی 1.       نام‌های دختران1. ئاڤان (نام کوهستانی در کردستان) 2. ئاڵێ (دختر مو بور) 3. ئالا (بیرق، پرچم) 4. ئالان (نام کوهستانی در کردستان) 5. ئاسکی (از واژه‌ "ئاسک" به‌ معنی آهو) 6. ئاونگ (شبنم) 7. باژیلان 8. به‌یان (بامداد) 9. به‌فرین (برفی) 10. به‌ناز (نازدار) 11. بیریوان 12. بیخال (نام کوهستانی در کردستان) 13. جوان (زیبا) 14. چاوجوان (زیباچشم) 15. چاوره‌ش (سیه‌چشم) 16. چنور (نام گلی خوشبو) 17. چرو (غنچه‌) 18. چیمه‌ن (سبزه‌ و طبیعت) 19. [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید] (نوعی رقص کردی) 20. [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید] (نوعی رقص کردی) 21. دلنیا (دلگرم و مطمئن) 22. دلووان (مهربان) 23. دیانا (نام شهری در کردستان عراق) 24. دیمه‌ن (چشم‌انداز) 25. ئه‌سرین (اشک) 26. ئه‌ستێ 27. ئه‌ستیره‌ (ستاره) 28. ئه‌وین (مهر، عشق) 29. فرمیسک (اشک) 30. فینک (خنک و دلچسب) 31. گه‌لاویژ (ستاره شباهنگ) 32. گولاله‌ (لاله‌) 33. گزنگ (پرتو خورشید) 34. ژینو 35. ژیار 36. کالێ (دختر چشم آبی با گیسوان طلایی) 37. کانی (چشمه) 38. که‌ژال (آهو، گونه‌ای از واژه خه‌زال=غزال) 39. کویستان ([. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]) 40. کوردستان ([. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید])41. میدیا (سرزمین [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید])42. مه‌هاباد ([. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]) 43. نالین 44. ناسکی 45. ناسکول 46. نه‌شمیل (خرامان) 47. نه‌رمین (دلپذیر، مهربان) 48. نه‌خشین (آراسته‌، دارای نقش و نگار) 49. نیاز ([. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]) 50. نیان (لطیف، دلپذیر) 51. نیشتمان (میهن) 52. په‌ریخان 53. پرشنگ (پرتو) 54. رازان 55. روژ (خورشید) 56. روژین (خوروَش) 57. روناک (روشنا) 58. ریژنه‌ (باران تند در هنگام آفتاب) 59. سازان 60. سه‌یران 61. سه‌ما (رقص، سماع) 62. سکالا 63. سروشت (طبیعت) 64. سروه‌ (نسیم) 65. ستران 66. سوزان 67. سوکار (نام کوهستانی در کردستان) 68. شیلان ([. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]) 69. شلیر (1. سوسن 2. لاله) 70. شوخان (شوخ و شنگ) 71. شنو ([. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]) 72. شنه‌ (نسیم آرام و دلپذیر بهاری) 73. شه‌پول (موج، آبخیز) 74. شه‌مام 75. تانیا 76. ته‌لار 77. ته‌نیا (تنها) 78. تریفه‌ (نور مهتاب) 79. تیروژ (پرتو خورشید) 80. تارا (ستاره، اصل این واژه[. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید] است که به متون قدیمی فارسی و کردی راه یافته) 81. ڤیان (عشق) 82. خه‌زال (غزال) 83. خه‌زیم 84. خوزگه‌ (آرزو، حسرت) 85. خوناو (باران آهسته و دلپذیر)‌ 86. زه‌ینو ([. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید])87. زین (نام دختری در یکی از منظومه‌های عاشقانه‌ کردی، دگرگون‌شده زینب) 88. هانا 89. هاوین (تابستان) 90. هه‌لاله‌ (لاله) 91. هیرو (گل ختمی   پیتی (ئه‌لف) ناوی کورئاری .ئارام.  ئاکۆ. ئه‌نجام .ئاواره‌.  ئه‌ندام.  ئارا.ز  ئاودێر. ئاسۆ. ئه‌ژده‌ر.ئه‌یار(ناوی مانگ).  ئاکار. ئه‌له‌ند(تیشکی ڕۆژی به‌ربه‌یان). ئازا .ئاکام. ئه‌ژی. ئاڤار (ئاواره‌ به‌ کرمانجی). ئاژار (به‌رهه‌می زه‌وی و زار). ئامان (سنور)،ئه‌نداز، ئاپۆ ئێڤار (ئێواره‌) .ئۆسکار.ئاماژ(مه‌به‌ست)a. ئاریاز(ڕابه‌ر) ئاراکۆ(به‌رزترین لوتکه‌)،ئاریان (وڵاتی نه‌جیبان دۆستانه‌)،یاریا.ئاگا،ئالین(لاپاڵی شاخ) ئاراڵ(ناوی چیایه).ئاسا(ئاسایی).ئالاڤ(ئاڵۆز).ئارڤاس(گوندێکی کوردستانه‌).ئاورنگ(ته‌ختی پاسای جوانیه‌)ئالیا(خونچه‌).ئارنگ(تروسکه‌)،ئادگار(دیمه‌ن)،ئاوێ(ژیانی تایبه‌ت)‌پیتی ئه‌لف بۆ کچئارین(ڕه‌سه‌ن)ئالان.ئه‌وین،ئه‌رین.ئاڤێستا،ئامێز،ئه‌ژین.ئاهه‌نگ.ئاشتی،ئاشنا،ئه‌ڵماس،ئاڤان.ئاسوده‌،ئاسۆس،ئاینده‌،ئه‌ستێره‌،ئاره‌زو،ئه‌سرین،ئاڵتون.ئاڤا(ئاوه‌دان).ئنیایا(خواوه‌ندی دایک و په‌یمان به‌ستن).ئارۆنیا ناوی میوه‌یه‌،ئه‌ندیا(هۆزێکی کوردیه‌)ئارون(ڕه‌وشتی پاک)،ئایدا (دڵخۆس)،ئه‌زیتا(شارێکی کوردستانه‌)،ئانا(یه‌که‌م وشه‌یه‌ که‌منداڵی ساوا په‌ ته‌واوی ده‌ریبڕیت).ئادۆنیا(جوان)ئه‌ڤیندارپیتی (ب)ناوی کوڕانبێوار،به‌ختیار،باڤان،باوه‌ڕ،بڕوا،بێستون،بێباک،به‌یار،بروسک،به‌همه‌ن.به‌رهه‌م،پاڤێڵ(پاڵه‌وانی ڕۆمانی دایک)،بڵند،به‌شدار>به‌نگین،باوان،بڕیار،به‌هێز،باڤیان،به‌ڵێن،بێکه‌س،بێدار،بواچی(زمان شیرین).باهۆز،به‌روار،به‌تین،به‌خسنده‌،بێژه‌ر،باڤین(ده‌ستڕه‌نگین).بانه‌ر(ئاڵا)،باوه‌ند(پاشایه‌کی کورده‌).به‌ردێن(دین پا)پیتی (ب)بۆ کچانبیمار،بنار.بێخاڵ،به‌هار،بێگه‌رد،به‌ناز،به‌فرین،به‌هره‌،،بێریڤان،بێلان،به‌سۆز،به‌ڕێز،بڵێسه‌،به‌یان،باران.بروسکه‌.باخان،به‌هرین.بانیا(ناوی گونده‌)به‌خشین،بالار،به‌هه‌ست،باخی،بێجان،بانا(پاشڕۆژ).به‌ها،باوێن(خێرخواز)،بیناپیتی (پ)بۆ ناوی کورپه‌شێو،پێشووا.پێشڕه‌و،پێشکه‌وت،په‌یوه‌ند،پشتیوان،پاسه‌وان.په‌روه‌ر،پۆڵا،په‌یڕه‌و،پێشه‌نگ،پارسا،په‌یڤ،پاداشت،په‌یواست،پێڵو،پێشواز.پڕهه‌ست،پێرست،پێوه‌ند،پابه‌ند.پیتی (پ) بۆ کجپه‌روین،په‌ری،په‌یام،پرسنگ،پێزان،په‌خشان،په‌ووانه‌،په‌واوێز،په‌روه‌(خه‌ڵات).په‌رۆس.په‌ریز.پشوو.پۆشین،په‌ریا،پیتی(ت)ناوی کورتوانا،ته‌نیا،ته‌با،ته‌مه‌ن.تێبین.تروسک.تێکۆشه‌ر.تیشکۆ،ته‌لان،تاژان(لقی باریک)پیتی(ت) بۆ ناوی کچتریسکه‌.تروسکه‌.تریفه‌.تابان،تابلۆ،تارا،ته‌لار،تامان،تاریا(تاریکی).تیلیناز(بازباران).تاه‌ور(داڵی مێ).ته‌نکه‌،تۆچێن،یاسه‌ر،تابین(سه‌یرانگا).تیشک.تالیا(گوڵی سه‌رده‌ریایه‌).تاڤه‌ر(ناوچه‌ی باراناوی)،تینا(ڕوبار).تانین(توانین).تاڤان.توێشوو،تاڤان،تاڤی(کلۆ به‌فر)پیتی (ج)بۆ ناوی کوڕجوتیار.جوامێر.جه‌نگی.جهانگیر،جێگر،جۆڵا.جوانڕۆ،جوانیار،جوداپیتی(ج) بۆ ناوی کچجوان.جێژوان.جیهان.جه‌یران.جێناز.جۆڤیان(په‌یمان وبه‌ڵین)،جوانیکا(شارێکی کوردستانی باکور).جوانیتا(جوانی تۆ)جوانیار،جێگوڵ.پیتی (چ)بۆ ناوی کوڕچه‌کۆ(ناوی گوندێکه‌ له‌کوردستانی ڕۆهه‌ڵات)چالاک.چۆلان،چه‌تۆ(بزێو).چاودێر،چوستی(گورجو گۆڵ).چاکیار.چۆڤان(ناوی هۆزێکه‌ له‌مه‌ریوان).چیاکپ.چۆڤین)سه‌رچاوه‌ی ئاوی کانیه‌).چاپوک(چالاک).چاکبیر.چێنه‌رپیتی(چ)بۆ ناوی کچچۆڤێن(کانی).چۆپی،چاوان.چنور،چریکه‌،چرۆ،چاکاڵ.چیمه‌ن،چێوار،چراخان،چاوگه‌،چۆمان،چرپه‌،چالاڤ(بیری ئاو)،چوان)به‌خت).چاڵان(رۆژانی رابردوو).چنار،چه‌پک.چاویار،چه‌مه‌ن.چاوا،چاوانپیتی(خ)بۆناوی کوڕخاپور.خۆشه‌وی.خه‌یاڵ.خۆشناو.خاک.خوبار.خۆگر.خونکار.خۆساز.خاکار.خاراند.خۆشیار .خێڵات.خۆژبین.خۆزان.خامه‌.خامۆش.خرۆش.خۆژین.خوازیار.پیتی(خ)بۆ ناوی کچ خه‌نده‌.خۆشی.خۆزگه‌.خه‌وین(خه‌وی خۆش).خه‌رمان.خه‌بات.خوناو.خومار.خولیا.خویا(دیارو ئاشکرا).خۆزیا. خۆزگه‌.خه‌زان.خۆناز.خاوه‌نپیتی (د) بۆ ناوی کوڕ دیار.دیدار.دیاری.ده‌روون.دانا.دلێر.دڵشاد.داره‌وان.دۆستی.داماو.ده‌شتی.دارا.ده‌ریا.دینۆ.ده‌رسیم.دیلمان.دابان.دانه‌ر.دژوار.دلۆڤان.دڵدار.دڵشێر.دیاکۆ.دیندار.دۆستان.دڵگیر.درود.دادوه‌ر.دیلان.دلاوه‌ر.ده‌وه‌ن.داریان.دڵبه‌ند.دێله‌ر.دامێن.دیله‌.دڵیار.داوین.دێوانه‌.داروین.دادیار.داژیار.ده‌رواز.ده‌وران.دانیا.دروشم .دڵیاد.دێکان.داهێنپیتی (د) بۆ ناوی کچدیرۆک.دارین.داروین.دولبه‌ر.داستان.دانیاڵ.دیه‌.دیمه‌ن.ده‌شنی.دوین.دڵڤین.دڵخواز.دیوان.دڵپاک.دڵگه‌ش.دڵنه‌وا.دیلان.دره‌خشان.دره‌خت.ده‌ڤه‌ر.دیڤان.درۆن.دێرین.ده‌رواز.ده‌ریا.دڵناز.دڵباز.داریا.پیتی (ڕ) بۆ ناوی کوڕرێبین.ڕێنوار.ڕێژه‌ن.ڕێبه‌ر.ڕۆژگار.ڕاوێژ.ڕه‌وا.ڕێگا.رزگار.رێباز.ره‌وه‌ند.رێگر.رێبه‌ند.رێدوان.رابه‌ر.رێبوار.ره‌نجده‌ر.ریدار.ره‌نج.ره‌نجبه‌ر.رووداو.رێناس.رێکار.رێزیار.رۆژیار.رۆڤیان.رێژه‌.ره‌نوێر.رۆیان.راستیار.ره‌وێن.راڤێل.ره‌فتار.رامیار.رێنا(ڕێنمای).رامیار.رێزدار.رێکه‌وت.ره‌وشت.ره‌هه‌ند،رێمان.راما.رۆژ.راسا.راگر.راوێژ.رێوان،رێدین.ریڤنا(سه‌رشاخ).رێدیار.رابون.روکار،ڕێشوان.رابێژ.رێنوێن.ره‌هوان(باڵنده‌یه‌کی ئاویه‌).رێژیر.ڕاماو،رۆمان،ره‌ڤین.رۆنه‌ر(دانه‌ر).ره‌زبه‌ر.روانین.راسا.ره‌ڤان(خاه‌ون باخ).ره‌سه‌ن.راهێن.پیتی(ڕ)بۆ کچروخسار،روبار.روخۆس.رێڤین.رۆشانا.ڕازاو،ره‌هێڵ.رۆزا(ناوی گونده‌).رۆژین.رۆزیتا.ره‌نگین.راز،راژان.رێژنه‌،رێزان،روانگه‌.روگه‌ش.راڤه‌.روڤیا(ناوی گوندێکه‌ له‌ بادینان)/ره‌نده‌.رۆژان.رۆژه‌.ره‌وشه‌ن.رۆندک،رامان.روناک.روپاک.راڤێن(باڵنده‌یه‌که‌).رێژین.رۆزیا.روشاز.روناز،ره‌خساو.رێڤان.رووا.ڕۆنیا.رێژه‌ن.رابین.روژین.پیتی(ز.)بۆ ناوی کوڕزنار(جێگای سه‌خت).زامدار.زیره‌ک.زریان.زمناکۆ.زمناکۆ.زه‌رده‌شت.زێوار.زه‌نگ.زه‌ند.زاگرۆس،زانیار.زانکۆ.زانا.زه‌ریا.زۆرگ.زێره‌ڤان.زانه‌ر.زیڤار(هه‌ژار).زه‌وار(کاروان).زێبار.پیتی(ز) بۆ ناوی کچزیلان.زین،زۆزان.زه‌نگین.زویر.زۆیا(ئازادی)..زینه‌(ناوی داره‌)پیتی(ژ) بۆ ناوی کوڕششژیر.ژیار.ژیاو.ژیکۆ.ژه‌نیار.ژیا.ژێوار.ژیندار.ژیلاڤ(کارزان).ژوان.ژه‌نه‌ر.پیتی(ژ) بۆ ناوی کچژیان.ژیله‌.ژیلوان.،ژاکاو،ژین.ژاڵه‌،ژیلان.ژینۆ.ژیرا،ژوڤان(په‌شینام).ژه‌ند.ژوار(ژان).ژنیا(ژیان).ژیران،ژینوار(ژینگه‌)،ژێوار(ناو په‌راوێز).ژالیا(جۆره‌گولێکه‌).ژولیا(ناوی گونده‌)پیتی(س)ناوی کوڕسورێن(ناوی چیایه‌)،سالار،سه‌ردار.سه‌ریاز،سه‌رباز،سه‌رکه‌وت،سه‌روه‌ر.سیروان،سه‌ربه‌ست،سه‌فین،سرود،سه‌رتیپ،سه‌روه‌ت،سه‌نگه‌ر،سه‌رچڵ،سه‌رفراز،سه‌هه‌ند،سه‌رکار.سازڤان(مۆسیقا).ستران.سیپان.سۆکار(ئازا).سه‌یوان.سنگین.سۆران،سیامه‌ند.سه‌رمه‌ند،سامان.سورکێو،سه‌رهه‌نگ.سه‌رده‌م،سه‌رۆک،سه‌رۆ(ناوی پاڵه‌وانێکی کورده‌ له‌شه‌ری چلدێران).سیڤا(بیرکه‌ره‌وه‌).سه‌رمه‌ند.پیتی(س) بۆناوی کچساکار،سروه‌.سایه‌.سانا.سۆلین.سۆنیا،سۆما.ساوێن.سامال،سابات،سۆلاڤ.سه‌رگوڵ،سازگار،سازان،سۆزان.سیڤه‌ر،سنور،سه‌یران،ساڤێن.سارێژ،سناریا(ناوی گوڵێکه‌).سۆڵناز،سینا،ساوان.سانیا،سروشت،سوزلی(به‌سۆز).ساریا.ستاف.ساڤا(شتی تازه‌ ڕسکاو).سێوه‌،ستایش،سپێده‌،سۆزدار.سابیا(بێشکه‌)،سنبول،سۆڤێڵ(هاوتا)،سۆن(ئاسۆ).سازێ.سارین(روبار).پیتی(ش)نۆ ناوی کوڕشاهۆ.شاکێو.شیکار،شاڵاو.شه‌ماڵ،شاسوار،شیاو،شه‌وگار،شوان،شازاد،شیڤان،شاخه‌وان،شه‌که‌ت،شنیار،شێواز،شارۆ،شاژیر،شڤا)هه‌نگاوی پێشکه‌وتنن).شۆڕس،شێروان،شرۆژ.پیتی(ش) بۆ ناوی کچشه‌ودێر،شه‌وین،شاهۆز،شرگه‌،شیوه‌ن،شادی،شادان،شێنێ،شاک.شێوان،شه‌م.شه‌ویار،شابین.شآىێڕ.شانۆ.شایسته‌،شۆپۆل.شاز.شریا،شنیار.شلیار.شنه‌،شاناز،شاڵی.شێوان،شدێر.شێوه‌،شلۆڤه‌.شادبین.شۆخ.شایه‌ن.شنیاپیتی(ف) بۆ ناوی کورفه‌رمان.فه‌ره‌یدون،فه‌رهه‌نگ.فریاد.فه‌رزاد.فریا،پیتی (ف) بۆناوی کجفریشته‌.فرمێسک.فێنک.فرۆزان.فانا.فایده‌.پیتی(ڤ) بۆناوی کورڤه‌رسین.ڤه‌نان.ڤاری(ته‌نیا).ڤێره‌س(ناوی گونده‌).ڤه‌ژین.ڤێنوار(هاوین).ڤییه‌ند(بینین).ڤینه‌ر(پاراستن۹.ڤاریا(باران).ڤیاد(زه‌وی کشتوکاڵ).ڤایار(خۆسه‌ویست).آ ڤارین(بارین)پیتی(ڤ)بۆناوی کچڤیان.ڤالان.ڤه‌هێن.ڤینا.ڤینۆس،ڤانا(توانا).ڤانیا(ناوی گونده‌)ڤه‌هین.ڤێنه‌(ئاره‌زو).ڤالا.ڤه‌ور(به‌فر)/ڤین(خواست).ڤان(ئاره‌زو)/پیتی(ق)بۆ ناوی کوڕقاره‌مان،قه‌ندیل،قه‌ره‌چوغ.قه‌ڵا،قه‌ره‌داخ.قه‌شنگپیتی (ک) بۆناوی کوڕکۆسره‌ت.هۆچه‌ر،کرێکار،کاروان.کارزان.کارخان.کا،ه‌ران.کیشوه‌ر.کاره‌ۆ.کاوه‌.کاردۆغ.کاسترۆ.کۆسار.کرمانج.کادیر.کامیار/کاسۆ(ناوێکی کوردیکۆنه‌-داری پیرۆز).کۆراز.کارناس.کڕێوه‌.کۆڤان.کامکار،کۆره‌و.که‌مه‌ند.کۆشان.کاڤار(هه‌رێم).کرۆسک(پته‌و وقایم۹/کریڤ(خزم ودۆست).کێوان.کارنام(سنور)کۆمار.کشیار(به‌کار)کۆشین.کۆمه‌کپیتی(ک)بۆ ناوی کچکه‌نار.کانی.که‌ژان.کیژێ.کاشان.کارێز.کاڤار.کاژین(پارجه‌چه‌ئاوریشم.که‌ویار،کوردستان.کوێستان.کۆڤین.کۆژین.کازیوه‌.کاڵان.کنێر.که‌ژاڵ،که‌یوان.کاڵێ.کڵپه‌.کانیار.کاش، کارین(قزه‌یکار)کۆیار.کاردینا(گوڵی سپی)کالیا.کاڵا.که‌وژین.کۆره‌کپیتی(گ)بۆناوی کوڕه‌گشتیار.گۆڤار.گه‌ڤه‌ر.گۆران.گه‌یلان.گۆهدار.گه‌ردبین/گرناڵ(ئازا).گاوان.گه‌ردان.گاردینا(جۆره‌گیایه‌که‌).گه‌شبیر،گه‌ریلا.گۆیژه‌.گراڤ(دورگه‌).گرفتارپیتی(گ)بۆناوی کچگوڵستان..گه‌ڵا،گوڵان.گۆڤه‌دن.گه‌ڵه‌ندام.گازۆر.گه‌شاو.گلێنه‌.گه‌ڵباخ.گه‌شه‌.گه‌زه‌نگ.گه‌شبین.گوڵزار.گرین.گه‌ردون.گوڵچین.گه‌رده‌،گۆنا.گه‌لاوێژ.گلار(دنکه‌تری).گوڵشه‌ن.گه‌شتی.گه‌واڵه‌.گاڤین(مه‌به‌ست)گۆ:شاد.گوڵیار.پیتی(ل)ناوی کورلێدوان.لاوکۆ.لاوه‌ند.لافاو.لاوک.لاس(داستانی لاس وخه‌زال).لاسۆ.لوتکه‌.لانیا.لێهاتپیتی(ل)ناوی کچ.له‌نجه‌.لانا.لاڤه‌(پارانه‌وه‌).لێزان.له‌زگین.لاڤین.لێوان.له‌نیا.لاوێز.لویزا(گوڵێکی روسیه‌).لاژه‌(ئاوازی گۆرانیه‌کی کوردیه‌).له‌رین.لاجان.لاچین.لێوژه‌(گوندێکی کوردستانه).لانین(دروستکردنی لانه‌)لێڤار(که‌نار).له‌ڤه‌ند(باڵابه‌رزو جوان)/له‌ڤین(بزوتنه‌وه‌ی رزگاری خوازی).لێلاڤ(بارینی به‌فرو باران)،له‌رزان.لیمۆ.لازه‌(بێکه‌س)،لوبار(ئه‌وشوێنه‌یه‌ که‌نوحی تێدایه‌).لۆرین.پیتی(م) بۆ ناوی کورمه‌ریوان.میران،مه‌م.موکریان.مافناس.مه‌به‌ست.مه‌زن،مانیا(ماندو).ماکوان.مه‌هوان.میرکۆ،مه‌رد.میره‌،موکری،مه‌هرینپیتی(م)بۆناوی کجماردین.مراز.مه‌هابات.مینا،مزگێنی.مه‌ستی.میدیا.،مارڤین.مه‌رامپیتی (ن) بۆ ناوی کورنه‌وزاد.نه‌ژاد،نه‌به‌ز.نه‌ریمان،نێجیروان.نه‌وشیروان.نیاز،نووا(پارێزه‌ر).نه‌وڕاز.نه‌هرۆ.نڤار(نوێبوونه‌وه‌).نووسه‌ر.ئاودێر.ناکام.نشێو.نه‌وشاد.نسار.نیگا.نالیپیتی(ن)بۆ ناوی کجنه‌سرین.نه‌رمین.نیگار.نازه‌نین.نه‌وژین.نه‌ورۆز،نێرگز.نه‌وگول،نیشتیمان.نارا،ناری.نیبار،نامۆ،ناز،نازدار.نازناز.نه‌شمیل.ناسک.نما(دیمه‌ن).نمه‌.نینا(خواوه‌ندی)دایک.نه‌وا،نازین.ناڤین.نازه‌،نه‌وار،ناریاپیتی(ه)بۆ ناوی کوڕهاوکار.هه‌کار،هه‌ستیار،هێرش،هه‌ردی،هێمن.هێوار.هیوا.هێور.هاوڕێ.هێڤار.هه‌ڵشو،هۆشیار،هۆزگر.هه‌نده‌،هه‌ڵوێست،هۆگر،هه‌ڵمه‌ت،هه‌ژار،هه‌ردیل.هانده‌ر.هاوده‌نگ.هاوده‌م.هونه‌ر.هه‌نگاو،هه‌ریاد،هه‌وراز،هه‌ڵگورد،هندرێن.هه‌ست.هه‌نسک،هێما،هاوبیر،هۆزار،هه‌ژین.هه‌ستیار،هه‌ڤیار،هه‌ڵدێر،هه‌رێم.هێمن.هه‌ڤال.هه‌واڵ،هه‌ڵبه‌ست،هاوتا،هیمداد.هێنه‌ور،هۆشنگ،.هۆشمه‌ند،هه‌ڵبین.هێژا.هه‌ره‌س.هه‌ڵکه‌وت.هه‌رده‌نگ.هوما(باڵنده‌ی به‌خت).هه‌دار.هه‌نا.پیتی(ه)بۆ ناوی کجهه‌نار.هه‌تاو،هه‌ناو،هێڤی،هێدی،هێڤا،هه‌یڤا،هێلین،هانا،هه‌وار،هاوین،هاوژین.هه‌رژین.هۆزان،هه‌رمێ.هاژه‌،هه‌ڵاڵه‌.هێدوانه‌.هێرۆ.هۆنیا.هه‌ناسه‌،هاوناز،هێڤین.هالا(دۆست).هێشوو.هێکار،هه‌ردین.هه‌لار،هاڤه‌(لاولاو).هه‌ڵین.هالان(ئازا).هه‌ڵات.هیران.هه‌ژی.هه‌ڤا(هاوکار)نا.هامار.هانه‌(کانی )هێله‌،هۆڤا(راهاتن)،هۆنین.پیتی (ی )بۆ ناوی کوڕ یاوه‌ر . یانه‌. یاد.یادگار.یاداشت.یه‌ڵدا.یاگه‌.یاوا(گه‌یشتن). یه‌وێن.یاسان.یاوان.یارمه‌ند .یۆنا.یاس.پیتی (ی) بۆ ناوی کچ یه‌نار.یارا.یاسا.یه‌ریڤان. یه‌ڤه‌ند.یارۆ.یاران.یلان